حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
مقدمه: سرور بانوان دو عالم، دُخت نبي مکرم اسلام، حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا سلام الله عليها برترين زنان عالم ،از آفرينش آدم تا قيام قيامت است. بزرگ بانوي اسلام كه معرفت و شناخت او لازمه ی كمال پيامبران پيشين بوده است و با پذیرش ولایت او به پیامبری مبعوث شدند و خشم و رضايت او غضب و رضوان خداوند سبحان .حضرت زهرایی که خداوند در سرتاسر آیات قرآن مادح اوست بنابراین شناخت و بيان ارزش و عظمت اين بانوي گرانقدر، تنها از طرف خداوند و از عهده خواص يعني اهل بيت علیهم السلام برمي آيد چون که ایشان همچون شب قدر هستند و هر کس شب قدر را درک کند به معرفت و شناخت ایشان پی برده است . بنابراين به جاست كه عنان سخن به دست صاحبان آن سپرده شود. و در اینجا از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام که در ذیل این آیات درباره ی ایشان آمده استفاده کنیم تا سر سوزنی نسبت به ایشان معرفت حاصل کنیم چون آيات قرآن و روایات اهل بیت (ع) بيانگر مقام و عظمت و عصمت حضرت صديقه طاهره سلام الله علیها است.
صلوات خاصّه ی فاطمه زهرا سلام الله علیها:
اللهم صل علي فاطمه و ابيها و بعلها و بنيها و سرٌ المستودع فيها بعدد ما احاط به علمك.
حداوندا ! صلوات فرست بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و ان سرّی که در فاطمه (س) به ودیعه گذاشتی به تعداد آنچه که از علمت به آن احاطه دارد .
توضیحات استاد: در این صلوات که صلوات خاصّه ی فاطمه زهرا سلام الله علیها است حضرت محور عالم خلقت شده است. یعنی: فاطمه و پدرش ،فاطمه و همسرش ،فاطمه و فرزندانش. و در حدیث قدسی آمده:
وَ جَاءَ فِي الْحَدِيثِ الْقُدْسِيِ: یا احمد لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ و لولا عليّ لما خلقتك ولو لا فاطمه لما خَلَقتُکما.
در حدیث قدسی آمده که خداوند می فرماید: ای احمد اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود هر دوی شما را خلق نمی کردم .
توضیحات استاد: این صلوات خاصّه و حدیث قدسی نمی خواهد بگوید که مقام حضرت زهرا از پیامبر و امیرالمومنین بالاتر است چون پیامبر اولین عدد خلقت است و هیچ موجودی بالاتر از ایشان نیست و امیرالمومنین (ع) هم کفو و هم ردیف حضرت زهرا (س) علیها هستند و هیچ کدام بر دیگری تفوّق و برتری ندارد. و این حدیث و صلوات بر محوریت حضرت زهرا (س) اشاره دارند
سوره ی آل عمران: آیه ی 61 ، آیه ی مباهله
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ [61]
ترجمه: بعد از اين كه [در باب عيسى عليه السّلام] حقّ را دانستى، هر كه در اين مورد با تو به بحث برخاست، به او بگو: بيائيد پسران ما و پسران شما، و زنان ما و زنان شما و نيز جانهای ما و جان های شما را فراخوانيم سپس دست به دعا برداريم و نفرين خدا را براى دروغگويان طلب كنيم- آل عمران: 61
مباهله و چگونگی و علت آن
بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج21 ؛ ص340
– فس، تفسير القمي أَبِي عَنِ النَّضْرِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ نَصَارَى نَجْرَانَ لَمَّا وَفَدُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ كَانَ سَيِّدُهُمْ الْأَهْتَمَ وَ الْعَاقِبَ وَ السَّيِّدَ وَ حَضَرَتْ صَلَوَاتُهُمْ فَأَقْبَلُوا يَضْرِبُونَ بِالنَّاقُوسِ وَ صَلُّوا فَقَالَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا فِي مَسْجِدِكَ فَقَالَ دَعُوهُمْ فَلَمَّا فَرَغُوا دَنَوْا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالُوا إِلَى مَا تَدْعُو فَقَالَ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَنَّ عِيسَى عَبْدٌ مَخْلُوقٌ يَأْكُلُ وَ يَشْرَبُ وَ يُحْدِثُ قَالُوا فَمَنْ أَبُوهُ فَنَزَلَ الْوَحْيُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ قُلْ لَهُمْ مَا يَقُولُونَ فِي آدَمَ أَ كَانَ عَبْداً مَخْلُوقاً يَأْكُلُ وَ يَشْرَبُ وَ يُحْدِثُ وَ يَنْكِحُ فَسَأَلَهُمُ النَّبِيُّ ص فَقَالُوا نَعَمْ فَقَالَ فَمَنْ أَبُوهُ فَبَقُوا سَاكِتِينَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ الْآيَةَ إِلَى قَوْلِهِ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَبَاهِلُونِي إِنْ كُنْتُ صَادِقاً أُنْزِلَتِ اللَّعْنَةُ عَلَيْكُمْ وَ إِنْ كُنْتُ كَاذِباً أُنْزِلَتْ عَلَيَ فَقَالُوا أَنْصَفْتَ فَتَوَاعَدُوا لِلْمُبَاهَلَةِ فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى مَنَازِلِهِمْ قَالَ رُؤَسَاؤُهُمْ السَّيِّدُ وَ الْعَاقِبُ وَ الْأَهْتَمُ إِنْ بَاهَلَنَا بِقَوْمِهِ بَاهَلْنَاهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ بِنَبِيٍّ وَ إِنْ بَاهَلَنَا بِأَهْلِ بَيْتِهِ خَاصَّةً فَلَا نُبَاهِلُهُ فَإِنَّهُ لَا يُقْدِمُ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ إِلَّا وَ هُوَ صَادِقٌ فَلَمَّا أَصْبَحُوا جَاءُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع فَقَالَ النَّصَارَى مَنْ هَؤُلَاءِ فَقِيلَ لَهُمْ هَذَا ابْنُ عَمِّهِ وَ وَصِيُّهُ وَ خَتَنُهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هَذِهِ ابْنَتُهُ فَاطِمَةُ وَ هَذَانِ ابْنَاهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَفَرِقُوا وَ قَالُوا لِرَسُولِ اللَّهِ ص نُعْطِيكَ الرِّضَا فَأَعْفِنَا عَنِ الْمُبَاهَلَةِ فَصَالَحَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى الْجِزْيَةِ وَ انْصَرَفُوا.
در كافى به سند خود از ابن سنان روايت كرده گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود وقتى كه نصاراى نجران خدمت پيغمبر(ص) رسيدند بزرگان آنها «اهتم و عاقب و سيد بودند» براى نماز گذاردن مي خواستند ناقوس بزنند اصحاب پيغمبر خدمتش عرض كردند نصارى قصد دارند در مسجد شما براى انجام مراسم مذهبى خود ناقوس بنوازند فرمود آنها را بخوانيد همين كه خدمت پيغمبر شرفياب شدند سؤال كردند منظور از احضار و دعوت ما چه بود؟ فرمود: براى آن كه شهادت بدهيد به وحدانيت خدا و رسالت من و به اين كه عيسى يكى از بندگان آفريده خداست مانند ساير افراد بشر مي خورد و مي آشاميد و محدث مي شد. گفتند اگر او چون يكى از افراد و مخلوقات بوده پس پدرش كيست؟ آيه ی إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ نازل شد.( همانا مَثل خلقت عیسی (ع) در نرد خداوند مَثل خلقت حضرت آدم است.) پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به آنها فرمود نظر شما در باره آدم ابو البشر چيست؟ آيا او مخلوق و بنده خدا بود و مثل ساير مردم مي خورد و مي آشاميد و با زن هم بستر مي شد يا خير؟ عرض كردند: بلى . فرمود بگوئيد پدر او كه بوده؟ نصارى مبهوت شده و سخن نگفتند سپس پيغمبر فرمود بيائيد با هم مباهله كنيم اگر من در ادعاى خود صادق و راستگو باشم لعنت خدا بر شما باد و چنان چه دروغ مي گويم لعنت خدا بر من باد. گفتند: انصاف دارى و حاضريم. روز بعد را براى مباهله معيّن نموده و به منزل خود رفتند. بزرگان نجران گفتند: اگر فردا پيغمبر با اصحابش حضور يافت،حتماً پيغمبر نيست و مباهله مي كنيم و چنان چه با اهلبيت خود حاضر شد مباهله نخواهيم كرد زيرا اهلبيت خودش را مقدم نمي دارد مگر آن كه راست گو باشد. چون صبح شد براى مباهله آمدند ديدند پيغمبر است و با او امير المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و حسن و حسين صلوات اللّه عليهم هستند نصارى از مسلمين سؤال كردند همراهان پيغمبر چه اشخاصى هستند؟ به آنها گفته شد اين على پسر عمّ و داماد و وصىّ اوست و آن زن دخترش و آن دو طفل فرزندان دخترش مي باشند همين كه دانستند آنها پيغمبر و خاندان گرامى او هستند به پيغمبر عرض كردند ما مباهله نمي كنيم ولى حاضر به پرداخت جزيّه مي باشيم به قدرى كه راضى شويد پيغمبر اكرم جزيّه براى آنها مقرر فرمود و آنها مراجعت كردند.
توضیحات استاد: در اين آيه حضرت زهرا سلام الله عليها به تنهايي نساءنا ناميده شده است و اين بيانگر عظمت حضرت زهرا(س) است در كتاب ينابيع الموّده كه براي عامه (اهل سنت) است .روايت شده از پيامبر اكرم (ص) كه فرمودند: اگر خداوند بندگاني گراميتر از فاطمه و علي و حسن و حسين علیهم السلام در روي زمين داشت ، به من امر مي كرد كه با آنها به مباهله (با يهوديان نجران) بروم .ليكن خداوند به من امر فرمود : كه به وسيله اينها يعني فاطمه و علي و حسن و حسين عليهم السلام به مباهله بروم و ايشان افضل و برتر از تمام خلق هستند.
آیه 33 سوره ی احزاب (آیه تطهیر)
إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً .
همانا خدا اراده کرده است كه زشتی و پليدى را از شما خاندان نبوّت دور كند و شما را از هر عيب پاك و منزّه سازد.
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ؛ ج1 ؛ ص206 ح 13
– حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الطَّيَالِسِيُّ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُ وَ لَا نَشُكُّ فِي دِينِنَا أَبَداً .
در بصائر الدرجات ذيل آيه «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» ابی بصیر از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: مراد از رجس در اين آيه شك است و ما هرگز در دين خود شك نمي كنيم.
الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص288
قَالَ الصادق ع : … الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُ وَ اللَّهِ لَا نَشُكُّ فِي رَبِّنَا أَبَداً…
و در روایت دیگر از امام صادق (ع)می فرماید : مراد از رجس در اين آيه شك است و به خدا قسم ما هرگز در پروردگار خود شك نمي كنيم.
بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج23 ؛ 330 ح 12
– كا، الكافي الْعِدَّةُ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً يَعْنِي الْوَلَايَةَ مَنْ دَخَلَ فِي الْوَلَايَةِ دَخَلَ فِي بَيْتِ الْأَنْبِيَاءِ وَ قَوْلِهِ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً يَعْنِي الْأَئِمَّةَ ع وَ وَلَايَتَهُمْ مَنْ دَخَلَ فِيهَا دَخَلَ فِي بَيْتِ النَّبِيِّ ص.
محمّد حلبى از حضرت صادق عليه السّلام در تفسير آيه رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً. فرمود، يعنى قبول ولايت كند هر كه داخل ولايت آل محمّد شود داخل در بيوت انبياء شده. اين آيه نيز شاهد است إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. منظور از اهل بيت ائمه و ولايت آنها است هر كه داخل در آن شود داخل در بيت پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم شده است.
بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج25 ؛ ص 219 ح 19
– كنز، كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَلَّامٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عِيسَى بْنِ مَصْقَلَةَ الْقُمِّيِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها (طه: 132) قَالَ نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَأْتِي بَابَ فَاطِمَةَ كُلَّ سُحْرَةٍ فَيَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ الصَّلَاةَ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.
و چون اين آيه بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد هر روز صبح موقع نماز به در خانه على مي رفت و به على عليه السلام و فاطمه دختر عزيزش سلام مي كرد و على و فاطمه و حسنين جواب عرض مي نمودند آنگاه مي فرمود الصلوة الصلوة نماز نماز خداوند شما را رحمت كند خداوند اراده فرموده كه شما از هر پليدى پاك و منزه باشيد و تا موقع رحلت پيوسته پيغمبر اكرم با اهلبيت خود همين رفتار را مي كرد.
بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج25 ؛ ص255 ح 16
16- ع، علل الشرائع أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْخَشَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا عَنَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً قَالَ نَزَلَتْ فِي النَّبِيِّ ص وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ فَاطِمَةَ ع فَلَمَّا قَبَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ع ثُمَّ وَقَعَ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ (الأحزاب: 6) وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِمَاماً ثُمَّ جَرَتْ فِي الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ الْأَوْصِيَاءِ فَطَاعَتُهُمْ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتُهُمْ مَعْصِيَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ.
علل الشرائع: عبد الرحمن بن كثير گفت: به حضرت صادق عليه السّلام گفتم: منظور از اين آيه چيست؟ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فرمود: در باره پيامبر و امير المؤمنين و حسن و حسين و فاطمه عليهم السّلام نازل شده پس هنگامی که خداوند عزوجل پیامبرش را قبض روح کرد امير المؤمنين پس از او امام حسن و سپس حسين عليهم السّلام خواهد بود سپس تأويل اين آيه به وقوع پيوست أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ و علي بن الحسين به امامت رسيد. آنگاه ائمه عليهم السّلام از فرزندان اويند كه اوصياء هستند اطاعت از آنها اطاعت از خدا است و مخالفت با آنها مخالفت با خدا است.
توضیحات استاد: به اتفاق اكثر مفسرين اهل سنت اين آيه در خانه ی امّ السّلمه در باره پنج تن آل عبا نازل شده است كه از ابن سعيد خدري روايت شده كه پيامبر (ص) فرمود: اين آيه تطهير به طور اختصاص در باره پنج نفر یعنی من و علي و فاطمه و حسن و حسين نازل شده است. بر طبق این آیه حضرت زهراء سلام الله علیها دارای عصمت و ولایت است و از هر پلیدی و زشتی و شرک به خداوند به دور است و هم مُطهَّر است و هم مُطهِّر ، یعنی هم خود پاک از هر پلیدی است و هم هر کس که داخل در ولایت ایشان شود را پاک می کند. و آمدن پیامبر به در خانه ی حضرت زهرا (س) هر روز صبح به این دلیل نیست که العیاذ بالله ایشان کاهل در نماز هستند و پیامبر می خواهد به ایشان یادآوری کند بلکه به خاطر این است که به همه ی مردم بفهماند که ای مردم بدانید که اینها اهل بیت من هستند که، هر کس به در خانه ی ایشان برود و دین را از آنها بگیرد داخل در کشتی نجات و غار حصین شده و نجات یافته است و هر کس از ایشان دوری کند هلاک و گمراه شده است.
آیات32 تا 36 سوره مدثّر
كَلاَّ وَ الْقَمَرِ (32) وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ (33) وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ (34) إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ (35) نَذيراً لِلْبَشَرِ (36)
ترجمه : قسم به ماه تابان ، و قسم به شب تار چون باز گردد ، و قسم به صبح چون جهان را روشن سازد ، كه همانا او يكى از بزرگترين آيات خدا است ، و انذار ذهنده بود (در عالم امر) برای بشر .
– تفسير القمي الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُعَلَّى عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ نَذِيراً لِلْبَشَرِ قَالَ يَعْنِي فَاطِمَةَ ع
: امام محمّد باقر عليه السّلام در تفسير آيه 35 و 36 از سوره مدّثّر كه خداوند در آن مىفرمايد: او يكى از بزرگترین آیات و نشانه های خداوند است كه براى مردم بيم دهنده و انذار دهنده است، فرمود: منظور خدا در اين آيه حضرت فاطمه عليها السّلام است.
معرفت و شناخت حضرت زهرا (س ) محور نشأت عالم اولی و عالم امر بوده است .تمام انبيا موظف بودند بر معرفت و شناخت حضرت زهرا سلام الله عليها و قبولي ولايت او، اگر او را نمي شناختند ، به اين مقام نمي رسيدند. خداوند در قرآن وقتي راجع به زنان برگزيده یعنی حضرت مريم و حضرت آسيه مي خواهد سخن بگويد. مي فرمايد:
راجع به آسيه در آيه 11سوره ی تحريم مي فرمايد : وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمين .
ترجمه و خداوند براى مؤمنان مثلى زده، به همسر فرعون، در آن هنگام كه گفت پروردگارا! خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و عمل او نجات ده، و مرا از قوم ظالم رهايى بخش.
آسيه جزء چهار زن برتر عالم است و در زمان خودش بهترين زنان در دنيا بود ، او از زناني بوده كه واقعاً شير مرد بوده است. و در کاخ فرعون یکتا پرست بود آن هم در جایی که فرعون صاحب کاخ خودش را خدا می دانست و مردم او را می پرستیدند ( آسیه و یکتا پرستی او در کاخ فرعون برای ما یک نکته ی مهم و اساسی دارد و می خواهد به ما بفهماند که در هر جایی و مکانی می شود موحّد بود و رضای خدا را در نظر گرفت و زمان و مکان و شرایت نمی تواند باعث گناه ما بشود.) وقتي فرعون مي شنود كه آسيه به خداي موسي ايمان آورده او را احضار می کند و به او می گوید: شنیده ام که تو دست از پرستش من فرعون برداشته اي؟ آسيه در جواب مي گويد: تو كي هستي که من تو را بپرستم، خداي من خداي موسي است تو كه خدا نيستي تو ضعيف و محتاج هستي. فرعون او را تهديد مي كند و مي گويد آسيه، دست از ايمانت بردار .آسيه مي گويد: من از ايمان به خداي موسي دست برنمي دارم. فرعون برای ترساندن او مير غضب را صدا مي زند و باز به آسيه مي گويد: آسيه دست از ايمانت بردار، آسيه جواب می دهد: من از ایمانم دست برنمي دارم. میرغضب می آید و ميخی را كه به اندازه ميخ طويله بود. به دست راست آسيه می زند. آسيه بي هوش می شود. بعد از مدتي به هوش می آید فرعون به او می گوید:: آسيه دست از ايمانت بردار. آسيه جواب می دهد :برنمي دارم. میر غضب ميخ دوم را به دست ديگر آسيه می زند . باز آسيه بي هوش می شود و بعد از مدتي به هوش می آید. فرعون برای بار سوم به او می گوید: آسيه دست از ايمانت بردار . باز آسيه ممانعت می کند و جواب می دهد : بر نمي دارم.و میخ سوم را به پای راستش می زنند باز آسيه بي هوش می شود و بعد از مدتي به هوش می آید فرعون برای بار سوم به او می گوید: آسيه دست از ايمانت بردار . با این حال باز آسيه ممانعت می کند و جواب می دهد : بر نمي دارم. ميخ چهارم را به پاي چپش می زنند. و در همان موقع آسيه از خداوند خواست (آيه 11 تحريم) پروردگارا! براي من در نزد خودت خانه اي در بهشت بنا كن و من را از فرعون و عملش و از اين قوم ظالم نجات بده. ( فرعون ملقّب به ذو الاوتاد یعنی صاحب میخها است و در زمان حکومتش هر کس با او مخالف می کرد او را زنده زنده به چهار میخ می کشید و همانطور می ماند تا بمیرد و این را در مورد آسیه (س) با این که همسرش بود انجام داد) داستانهای قرآن برای ما عبرت است و زندگی آسیه درقصر فرعون بیانگر اینست که درمرکز کفر و الحاد می توان موحٌد بود. او از زنان بزرگ و شيرمرد بود كه به خاطر ايمان به خداي يكتا جانش را از دست داد. ولي با اين حال خداوند وقتي مي خواهد از او در قرآن ياد كند مي فرمايد: امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ (زن فرعون)
راجع به حضرت مریم (س): حضرت مريم سلام الله علیها با اين كه دختر پیامبر خدا حضرت عمران و مادر پيامبر اولوالعزم حضرت مسيح (ع) است. و قدیسه است و در بیت المقدس و به دست حضرت زکریّا تربیت شده و در آن زمان برای او غذاها و میوه های بهشتی بر او نازل می شد و در آیات قرآن زیاد در باره ی او آمده است ولی وقتی خداوند می خواهد او را در قرآن یاد کند می فرماید : مریم دختر عمران که در سوره ی التحريم : آیه ی 12 آمده است:
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتين.
ترجمه: و هم چنين مريم دختر عمران مثل زده كه دامان خود را پاك نگاه داشت، و ما از روح خود در او دميديم، او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد، و از مطيعان فرمان خدا بود.
ولي وقتي مي خواهد راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها بگويد. بعد از سه کَلاَّ وَ الْقَمَرِ (32) (قسم به ماه) وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ (33) (قسم به شب هنگامي كه باز گردد) وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ (34) (قسم به صبح هنگامي كه جهان را روشن مي سازد) إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ (35) ( همانا او كه در اين جا (ها) که ضمیر مفرد مونث غایب است در کلمه ی إِنَّها به حضرت زهرا (س) بر مي گردد و ایشان يكي از آيات عظمیم خداوند است. نَذيراً لِلْبَشَرِ (36) كه از عوالم اولی انذار دهنده براي بشر بوده است. يعني فاطمه زهرا سلام الله عليها .و در حدیث دیگری امام صادق (ع) راجع به مادرشان حضرت زهرا(س) مي فرمايند و در حدیث دیگری راجع به ایشان از امام صادق (ع) داریم که می فرمایند:
بحار الأنوار جلد 43 ص 105
ما، الأمالي الطوسي الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْقَزْوِينِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ وَهْبَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُبَيْشٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي غُنْدَرٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْهَرَ فَاطِمَةَ ع رُبُعَ الدُّنْيَا فَرُبُعُهَا لَهَا وَ أَمْهَرَهَا الْجَنَّةَ وَ النَّارَ تُدْخِلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ وَ تُدْخِلُ أَوْلِيَاءَهَا الْجَنَّةَ وَ هِيَ الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى
ترجمه: و نيز شيخ طوسى در امالى به سندش از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: همانا خداوند تبارك و تعالى مهريّه فاطمه را ربع دنيا قرار داد، پس يك چهارم دنيا به آن حضرت تعلّق دارد، و مهريه او را بهشت و جهنّم قرار داد، بنابراين دشمنان او داخل جهنّم و آتش مىشوند و دوستانش داخل بهشت، و او صدّيقه كبرى است و بر محور معرفت او قرون اولی یعنی عالم امر وقرنهای پیش از ما شکل گرفته است .
توضیحات استاد: این حدیث نشان می دهد که عوالم اولی بر اساس شناخت و معرفت حضرت صدیقه ی طاهره ،فاطمه زهرا سلاام الله علیها خلق شده است. یعنی نه تنها ما بلکه انبیای عزام مثل موسی ابن عمران و عیسی ابن مریم باید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می شناختند تا به پیامبری برسند
يعني فاطمه زهرا (س) صديقه كبري است و معرفت و شناخت فاطمه زهرا (س) محور نشأت و عوالم اولي بوده است و بر پذيرش ولايت حضرت صديقه طاهره (س) در آن عوالم از همه پيمان گرفته شده است. و تمام انبيا موظف به شناخت و معرفت حضرت زهرا(س) بودند. اين خطاب خداوند در قرآن كريم كه بعد از سه قسم مي فرمايد: فاطمه زهرا(س) از آيات بزرگ خداوند است خيلي مهم است. چون يك وقت مثلاً من مي گويم فلاني آيت الله العظمي است. يك وقت امام زمان راجع به شيخ صدوق مي فرمايند: فقيه ينفع الله به الناس يعني شيخ صدوق رحمت الله عليه فقيهي است كه خداوند به وسيله او به مردم نفع مي رساند. يك وقت هم خداي متعال مي فرمايد : إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ (35: مدثّر). سادات افتخارشان تنها به امير المومنين (ع) نيست بلكه افتخارشان به حضرت زهرا (س ) هم هست. چون خود ائمه به ايشان افتخار مي كردند. امير المومنين (ع) افتخارشان به همسري فاطمه زهرا (س) عليها بود و اگر حضرت زهرا (س) نبود هم كفوي براي امير المومنين (ع) نبود و اگر حضرت زهرا (س) نبود کفوی برای امیرالمومنین نبود و تا زماني كه حضرت زهرا (س) در قید حیات دنیایی و در عقد امير المومنين (ع) بودند، عقد هر زن ديگري بر امير المومنين (ع) حرام بود.( یعنی هم چنان كه يك زن شوهر دار نمي تواند با مرد ديگري ازدواج كند. در زمان حضرت زهرا (س) هم خداوند ، جلوي امير المومنين سدّي گذاشته بود كه حضرت علي (ع) نمي توانست با زن ديگري ازدواج كند و اين قانون خدا بود . حضرت زهرا (س) همسر امير المومنين(ع) بودند نه همبستر، ولی بقيّه ی زنهاي امير المومنين همبستر حضرت بودند.
آيه 35 سوره نور.
حضرت فاطمه سلام الله علیها در آیه ی 35 سوره ی نور مانند شیشه ی چراغی است که ائمه را نگاه داشته است و نمی گذارد نور ائمه که به نور چراغ تشبیه شده است خاموش شود . خداوند در این آیه می فرماید :
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم
ترجمه: خداوند هدایتگر آسمانها و زمين است، مثال نورش، مانند چراغدانى است كه در آن چراغى باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، شفّاف و درخشنده، آن چراغدان همانند، يك ستاره فروزان كه از درخت پر بركت زيتون گرفته شده است كه، نه، شرقى است و نه، غربى، نزديك است روغنش بدون برخورد با آتش روشن شود، نورى است بر فراز نورى (ديگر)، خدا هر كه را بخواهد به نور خود هدايت مىكند، و اين مثلها را خداوند براى مردم مىزند، و او بر هر چيز داناست.
توضیحات استاد: اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ.امام رضا(ع)مي فرمايند: خداوند هدايت گر آسمانها و زمين است. مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ مثل نور خداوند كه مانند مشكوه است . هميشه مثل را به يك فرد اعلي مي زنند، خداوند به نور خودش كه فاطمه زهرا (س) مثال مي زند مشكوه يك چراغدانی است كه در آن چراغ ، پر فروغ است. فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ زجاجه آن شيشه مدور است، مصباح چراغ است. الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ خدا نور خودش را كه در چراغ دان است كه آن چراغدان حضرت زهرا (س) است را مي گويد.آن شيشه مانند ستاره اي درخشان مي درخشد . و نمي گويد: چراغ مي در خشد مي گويد:آن زجاجه که نور امامت را حفظ مي كند ، مثل ستاره اي درخشان مي درخشد . يا نمي گويد «كَانَّه» بلکه مي گويد كَأَنَّها كه ها ضمير مفرد ، مونث، غایب است و به حضرت زهرا (س) برمي گردد. و احادیث زیادی راجع به این آیه آمده است و این حدیث از آن جمله است:
الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص 195 ح 5
– عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى- اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فَاطِمَةُ ع فِيها مِصْباحٌ الْحَسَنُ- الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الْحُسَيْنُ- الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌ فَاطِمَةُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌ بَيْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْيَا- يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ إِبْرَاهِيمُ ع- زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ لَا يَهُودِيَّةٍ وَ لَا نَصْرَانِيَّةٍ- يَكادُ زَيْتُها يُضِيءُ يَكَادُ الْعِلْمُ يَنْفَجِرُ بِهَا- وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَامٍ- يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ يَهْدِي اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مَنْ يَشَاءُ- وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ قُلْتُ أَوْ كَظُلُماتٍ قَالَ الْأَوَّلُ وَ صَاحِبُهُ- يَغْشاهُ مَوْجٌ الثَّالِثُ- مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ ظُلُمَاتٌ الثَّانِي- بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ مُعَاوِيَةُ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ فِتَنُ بَنِي أُمَيَّةَ- إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ الْمُؤْمِنُ فِي ظُلْمَةِ فِتْنَتِهِمْ- لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ ع- فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ قَالَ فِي قَوْلِهِ- يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ أَئِمَّةُ الْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَسْعَى بَيْنَ يَدَيِ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِأَيْمَانِهِمْ حَتَّى يُنْزِلُوهُمْ مَنَازِلَ أَهْلِ الْجَنَّةِ.
صالح بن سهل همدانى گويد امام صادق عليه السلام راجع به قول خداى تعالى (آيه ی 35 سوره نور كه به آيه نور معروفست در تأويل آن چنين فرمود) «خداوند نور (هدایتگر) آسمانها و زمين است، مَثَل نور او چون فانوسى است» آن فانوس فاطمه عليها السلام است «كه در آن فانوس چراغيست» آن چراغ حسن است «چراغ در آبگينه است» آبگينه حسين است «آبگينه مانند اختر درخشانى است» آن ستاره ی درخشان فاطمه است در ميان زنان جهان «از درخت پر بركتى برافروزد» آن درخت حضرت ابراهيم (ع) است «درخت زيتونى است نه خاورى ( نه شرقی و نه غربی) و نه باخترى» نه يهودى و نه نصرانى «كه نزديكست روغنش برافروزد» نزديكست علم از آن بجوشد «اگر چه آتشى به او نرسد، نوريست روى نورى» از فاطمه امامى پس از امامى آيد «خدا هر كه را خواهد به نور خود رهبرى كند» هر كه را خدا خواهد به امامان رهبرى كند «و خدا براى مردم مثلها مي زند» همدانى گويد: عرض كردم: (تأويل اين كلمات را بفرمائيد) «يا مانند تاريكيها» فرمود: اولى و رفيقش باشند «موجى او را فرا گرفت» سومى است روى آن موجى بود، «اينها ظلماتى است» آن موج دومى است «كه برخى زير برخى متراكمند» معاويه لعنه اللَّه و فتنههاى بنى اميه است «چون كسى دستش را بيرون كند نزديك نيست كه آن را ببيند» حال مؤمن است در تاريكى فتنه بنى اميه (فجايع بنى اميه بر مؤمنين احاطه كند و آنها را سرگردان نمايد) «و كسى كه خدا براى او نورى مقرر نفرموده» يعنى امامى از اولاد فاطمه عليها السلام ندارد «هيچ نورى براى او نباشد» روز قيامت امامى نداشته باشد، و در باره قول خداى تعالی 12(سوره 57) «نور آنها از پيش رو و طرف راست مي شتابد» فرمود: روز قيامت ائمه مؤمنين از پيش رو و طرف راست مؤمنين مي شتابند تا ايشان را به منازل اهل بهشت وارد سازند.
توضیحات استاد: از اين آيه سه مطلب به دست مي آيد:
1 – نور ولايت يازده امام كانونش حضرت زهرا (س) است.
2- چراغ دان عمود بر چراغ است ،اگر چراغ دان نباشد ،نور چراغ نيست يعني اگر زجاجه آن حباب نباشد آن چراغ نيست و خاموش می شود.
3- زجاجه باعث مي شود كه يازده امام حتّي امير المومنين عليهم السلام نگه داشته و حفظ شوند. در روايت است که ائمه (ع) می فرمایند: حضرت زهرا (س) نگهدار يازده امام حتّي جدمان امير المومنين (ع) است. يعني اگر حضرت زهرا (س) نمي آمدند و در مسجد النبي آن خطبه ی قرّاء را نمی كردند و آبروي اولي و دومي را نمي بردند. آنها امير المومنين (ع) را محو مي كردند. وقتي ایشان به مسجد النبي آمدند و ابوبكر از خودش حديث جعلي گفت: كه پيامبران از خودشان ارث نمي گذارند.
ایشان به ابوبكر فرمودند: تو خجالت نمي كشي تو از پدرت ارث مي بري ولي من نمي برم؟ آیا عمداً کتاب خدا را رها کرده و پشت سر انداخته اید؟ آيا قرآن نخوانده اي كه خداوند در آیه ی 16 نمل می فرماید: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ… »و سلیمان از داود ارث برد. و هم چنین در آيه 6 سوره مريم از قول حضرت زکریّا می فرماید: «يَرِثُني وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ …» یعنی: حضرت ذكريا از خدا خواست كه خداوند به او فرزندي عطا كند كه وارث او و وارث آل يعقوب باشد. آيا پدرم پيغمبر خدا (ص) ،مخالف قرآن مي گويد. او از جواب باز ماند. حضرت زهرا (س) با اين كار جهالت ، اولي و اعوانش را به همه اثبات كرد و غاصب بودن و بي دين بودن آنها را به همه ثابت كرد. و اين را رها نكرد تا به همه بفهماند كه آنهايي كه جاي پدرم رسول الله (ص) ، در مسند خلافت نشسته اند همه متقلّب و دزدند و اين را تا پاي جانش ادامه داد.
خطبه حضرت در مسجد النبي به خاطر فدك نبود ، فدك بهانه بود .خطبه حضرت به خاطر ولايت و جانشيني پيامبر(ص) بود كه اولي و دومي با اعوان و انصارشان آن را با زور با برنامه ريزي هايي كه از قبل داشته،غصب كردند. فدك قطعه زميني بود كه پيامبر (ص) پس از فتح خیبر در سال هفتم هجرت حدود چهار سال قبل از شهادتشان ، آن را به حضرت زهرا (س) داده بودند. چون بدون جنگ و بدون زحمت براي مسلمانان به دست پيامبر افتاده بود و پيامبر آن را به حضرت زهرا (س) بخشيده بودند. و كارگران حضرت روي زمين كار مي كردند و عوائد آن را حضرت برای كمك به فقرا و مساكين استفاده مي كردند. اولي و دومي با این كار مي خواستند دست اهل بيت از نظر مالی باز نباشد تا مردم از اطراف اهل بيت كنار روند. ولي با اين كار خودشان را نابود كردند.
جالب است كه وقتي حضرت زهرا (س) بعد از ايراد آن خطبه دشمن شكن به خانه برمي گردند. امير المومنين (ع) به ايشان مي فرمايند: يا بَقيَّةُ النُبُوَّه (اي دنباله نبوت) نمي فرمايند: (يا بقيه النبي) يعني (اي دنباله پيامبر) يعني فاطمه زهرا ، تو دنباله پيغمبر ي هستي نه دنباله ي پيغمبر. بنابراين حضرت زهرا از جهت روحانيت ام الائمه نيست بلکه اَبُ الائمه است. همانطور كه امير المومنين (ع) شاگرد و كاتب پيغمبر است و قرآن بر پيامبر (ص) نازل مي شد و علي (ع) كاتب وحي بود و علمهاي حسنين از علي (ع) است بعد از شهادت پيامبر (ص) خدا مَلكي فرستاد براي حضرت زهرا(س) كه بر حضرت نازل مي شد و يك كتاب براي حضرت زهرا آورد نه به عنوان دين جديد ولي مثل قرآن است كه در اصول كافي ج1 ص344 روایتی است از امام صادق (ع) که دلیل بر این است :
– عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَجَّالِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: …قالإِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَةَ ع وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ مُصْحَفٌ فِيهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اللَّهِ مَا فِيهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ…
ابی بصیر از امام صادق (ع) روایت می کند که فرمود: …همانا مصحف فاطمه عليها السلام نزد ماست، مردم چه مي دانند مصحف فاطمه چيست! عرض كردم مصحف فاطمه عليها السلام چيست؟ فرمود: مصحفى است سه برابر قرآنى كه در دست شماست به خدا قسم حتّى يك حرف قرآن هم در آن نيست (يعنى مطالبى كه شما از ظاهر قرآن و تفسير آن مي فهميد، در مصحف فاطمه نيست ولى از نظر تأويل و معناى باطنى قرآن كه ما آن را مي فهميم مصحف تفصيل قرآنست (و این کتاب یعنی مصحف فاطمه سلام الله علیها اکنون در دست امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است ).
آیه ی 42 سوره ی آلعمران فاطمه ی زهرا سلام الله علیها محدّثه و سرور زنان عالم است
توضیحات استاد: حضرت زهرا (س) وصي نبود ولي يك دم و دستگاه مجزايي از پيغمبر داشتند. ایشان مُحدّثه هستند. جبرئل علیه السلام بر او نازل می شده و برای او حدیث می کرده و امیرالمومنین کاتبش بوده است و کتاب مصحف فاطمه سلام الله علیها الآن در نزد امام زمان است . و در ذیل آیه ی 42 سوره ی آلعمران امام صادق (ع) به این موضوع اشاره می کنند و هم چنین می فرمایند حضرت زهراء سلام الله علیها سیده زنان علم از اولین تا آخرین است. ملائکه در این آیه به حضرت مریم می فرمایند:
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمين
و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند اى مريم! خدا تو را برگزيده، و پاك ساخته، و بر تمام زنان جهان برترى داده است.
بحار الانوار جلد 43 ص 78
علل الشرائع الْقَطَّانُ عَنِ السُّكَّرِيِّ عَنِ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ يَا فَاطِمَةُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ فَتُحَدِّثُهُمْ وَ يُحَدِّثُونَهَا فَقَالَتْ لَهُمْ ذَاتَ لَيْلَةٍ أَ لَيْسَتِ الْمُفَضَّلَةُ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَقَالُوا إِنَّ مَرْيَمَ كَانَتْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَكِ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِكِ وَ عَالَمِهَا وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ
ترجمه:زید بن علی گويد: شنيدم كه امام صادق عليه السّلام مىفرمود: فاطمة عليها السّلام از آن جهت محدّثه ناميده شد كه فرشتگان بر او فرود مىآمدند و با او گفتگو مىكردند همان گونه كه با مريم بنت عمران گفتگو مىكردند، آنها به فاطمه مىگفتند: اى فاطمه! همانا خداوند تو را برگزيده، و از پليدىها تطهير نموده، و تو را بر زنان دو عالم برترى داده است، پس اى فاطمه! خدايت را سپاسگزار بوده وى را عبادت نما. آنها با يك ديگر گفتگو مىكردند، شبى فاطمه به آنها گفت: آيا آن كه در اين آيه، نسبت به زنان دو عالم، فضيلت و برترى داده شده، مريم دختر عمران نبوده است؟ فرشتگان گفتند: مريم بزرگ و برگزيده زنان زمان خود بوده ولى خداوند تو را بر تمامى زنان دو عالم از اوّلين تا آخرين ايشان برترى بخشيده است.
حدیث پیامبر (ص) درباره ی حضرت زهراء سلام الله علیها و این که ایشان برگزیده ی زنان عالم هستند و مصیبتهایی که بعد از پیامبر (ص) بر ایشان وارد می شود
بحار الانوار جلد 43 ص 172
– أمالي الصدوق الدَّقَّاقُ عَنِ الْأَسَدِيِّ عَنِ النَّخَعِيِّ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ ابْنِ الْبَطَائِنِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ قَدْ أَثْبَتْنَاهُ فِي بَابِ مَا أَخْبَرَ النَّبِيُّ ص بِظُلْمِ أَهْلِ الْبَيْتِ قَالَ ص وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِكَتِهِ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ إِنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ فَلَا تَزَالُ بَعْدِي مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً بَاكِيَةً تَتَذَكَّرُ انْقِطَاعَ الْوَحْيِ عَنْ بَيْتِهَا مَرَّةً وَ تَتَذَكَّرُ فِرَاقِي أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اللَّيْلُ لِفَقْدِ صَوْتِيَ الَّذِي كَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَيْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِيلَةً بَعْدَ أَنْ كَانَتْ فِي أَيَّامِ أَبِيهَا عَزِيزَةً فَعِنْدَ ذَلِكَ يُؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ بِالْمَلَائِكَةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ يَا فَاطِمَةُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَثُمَّ يَبْتَدِئُ بِهَا الْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَيَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا مَرْيَمَ فَيُلْحِقُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِي فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَيْهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِينَ
ترجمه: شيخ صدوق در امالى از ابن عبّاس رحمه اللَّه روايت كرده كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: فاطمه دختر من برترين زنان از اوّلين تا آخرين آنهاست. فاطمه زهرا پاره تن من است. زهرا نور دو چشم من است. زهرا ميوه قلب من است. زهرا روح و جان من است. زهرا حوريّهاى است كه به قيافه انسان در آمده. هنگامى كه فاطمه در مقابل پروردگار خود در ميان محراب عبادت مىايستد نور او براى ملائكه آسمان نظير نور ستارگان از براى اهل زمين مىدرخشد.
خداوند به ملائكه خود مىفرمايد: اى ملائكه من! به فاطمه كه برترين كنيزان من است نظر كنيد كه چگونه در مقابل من قرار گرفته است. اعضاء و جوارح او از خوف من مىلرزد. فاطمه با توجه قلبى مشغول عبادت من شده است من شما را شاهد مىگيرم كه شيعيان وى را در امان مىگذارم.
سپس پيامبر خدا فرمود: هر گاه زهرا را مشاهده مىكنم، آن ستمهايى به يادم مىآيد كه بعد از من در حقّ او خواهد شد. گويا مىبينم كه ذلّت داخل خانه وى شده باشد. احترامش از دست رفته باشد. حقّش را غصب كرده باشند. از دريافت ارث خود ممنوع شده باشد. پهلوى او شكسته شده باشد. جنين وى سقط شده باشد و او فرياد مىزند: وا محمّداه! ولى كسى به دادش نمىرسد، استغاثه مىكند ولى كسى به فريادش نخواهد رسيد. لذا بعد از من دائما محزون، غصّهدار و گريان خواهد بود، گاهى يادآور مىشود كه وحى از خانهاش قطع شده، گاهى مفارقت مرا به خاطر خواهد آورد، شبها براى اينكه صداى تلاوت قرآن مرا در نماز شب نمىشنود دچار وحشت خواهد شد. سپس خويشتن را بعد از آنكه در ايام پدر عزيزترين افراد بود ذليل خواهد ديد.
در همين زمان است كه خداى رئوف ملائكه را مونس فاطمه قرار مىدهد. ايشان فاطمه را به همان گونه ندا مىكنند كه حضرت مريم را ندا كردند و به وى مىگويند: اى فاطمه! خداوند تو را از ميان زنان جهانيان انتخاب كرده است. اى فاطمه! فرمانبردار پروردگار خويش باش و با افراد سجدهكننده و ركوعكننده سجود و ركوع نماى. سپس درد و بيمارى بر او غلبه خواهد كرد. آنگاه خداوند سبحان مريم بنت عمران را مىفرستد تا پرستار و مونس فاطمه باشد. در همين حال است كه فاطمه مىگويد:پروردگارا! من از زندگى سير شده و از مردم دنيا بيزارم، مرا به پدرم ملحق نما! خداى توانا او را به من ملحق مىنمايد، زهرا اوّل كسى است از اهل بيت من كه به من ملحق خواهد شد. فاطمه زهرا در حالى كه محزون، غصّهدار، مغموم، با حقّى غصب گشته و شهيد شده، بر من وارد خواهد شد. من در آن هنگام مىگويم:
بار خدايا! هر كسى را كه به فاطمه ظلم كرده باشد لعن كن! آن كسى را كه حقّ زهرا را غصب نموده باشد عقاب و عذاب كن! آن كسى را كه فاطمه را ذليل كرده باشد، ذليل كن! آن كسى را كه ضربه به پهلوى فاطمه زد به طورى كه بچه خود را سقط نمود، او را در دوزخ جاودانى كن! ملائكه مىگويند: آمين!
سوره ی دخان آیات1 تا 4
حم- وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ. إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ
يعنى: قسم به كتاب مبين (قرآن) كه آن را در يك شب پر بركت نازل كرديم كه ما خلق را از نافرمانى خود بر حذر مي داريم و هر امر محكمى، از هم جدا مي گردد.
توضیحات استاد: در این سوره حضرت زهراء سلام الله علیها لیله مبارکه ( شب قدری )است که هر امر حکیمی در او مفروغ است. و از نسل او امامانی به وجود می آیند که خیر کثیری به مردم می رسانند. ودر حدیث امام کاظم (ع) به این موضوع اشاره می کنند و می فرمایند:
بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج24 ؛ ص319 ح 28 الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ 479 ح4 باب مولد ابی الحسن موسی ابن جعفر ع
– كا، الكافي أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ نَصْرَانِيٌّ فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَكَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنْ حم وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ مَا تَفْسِيرُهَا فِي الْبَاطِنِ فَقَالَ أَمَّا حم فَهُوَ مُحَمَّدٌ ص وَ هُوَ فِي كِتَابِ هُودٍ الَّذِي أُنْزِلَ عَلَيْهِ وَ هُوَ مَنْقُوصُ الْحُرُوفِ وَ أَمَّا الْكِتَابُ الْمُبِينُ فَهُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَمَّا اللَّيْلَةُ فَفَاطِمَةُ ع وَ أَمَّا قَوْلُهُ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ يَقُولُ يَخْرُجُ مِنْهَا خَيْرٌ كَثِيرٌ فَرَجُلٌ حَكِيمٌ وَ رَجُلٌ حَكِيمٌ وَ رَجُلٌ حَكِيمٌ إِلَى آخِرِ الْخَبَرِ بِطُولِهِ.
كافى: يعقوب بن جعفر بن ابراهيم گفت خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام بودم كه مردى نصرانى آمد و چند سؤال كرد از آن جمله پرسيد:حم، وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ، فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ یعنی: حم. (1)سوگند به اين كتاب آشكار. (2) كه ما آن را در شبى پر بركت نازل كرديم، ما همواره انذار كننده بودهايم. (3)در آن شب كه هر امرى بر طبق حكمت خداوند تنظيم مىشود. (4) تفسير اين آيه چيست فرمود: حم حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم است در كتاب حضرت هود كه بر او نازل شده. بعضى از حروف آن حذف شده اما كتاب مبين حضرت امير المؤمنين است اما ليله فاطمه عليها السلام است اما اين قسمت آيه: فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ از نژاد او خير زيادى به وجود مىآيد پياپى مردى حكيم يكى پس از ديگرى از نژاد او خواهند بود …
سوره ی قدر
توضیحات استاد: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مانند شب قدر است یعنی همانطور که مردم نمی دانند شب قدر کدام شب است از معرفت و شناخت حضرت زهرا سلام الله علیها هم عاجز هستند . و در حدیث خلق آمده چون خلق اوسع از ناس است یعنی نه تنها مردم نمی توانند به معرفت و شناخت حضرت زهراء سلام الله علیها برسند بلکه تمام خلایق اعم از ملاءکه و غیره از معرفت ایشان عاجزند .
– تفسير فرات مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَيْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِاللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَ فُطِمُوا الْخَلْقَ عَنْ مَعْرِفَتِهَا…
ترجمه: امام صادق عليه السّلام در تفسير سوره قدر می فرمايد:در آيه: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ( یعنی همانا ما علی را در فاطمه نازل کردیم و تو چه دانی که شب قدر چیست ) منظور از «الليلة» فاطمه عليها السّلام، و منظور از «القدر» خداوند است، پس هر كه فاطمه را به واقع بشناسد و به او معرفت پیدا کند به تحقیق ليلة القدر(شب قدر ) را درك كرده است، و همانا او را فاطمه ناميدند چون تمام خلایق از درک معرفت واقعى نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها عاجز هستند.
سوره ی کوثر در این سوره إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ (1) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ (2) إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3)
ما به تو كوثر (خير و بركت فراوان) عطا كرديم. (1) اكنون كه چنين است براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن. (2) مسلّما دشمن تو ابتر و بلا عقب است. (3)
توضیحات استاد: در این سوره خداوند به پیامبر منّت می گذارد و می فرماید : ما به تو کوثر را که همان خیر کثیر و وجود مقدس حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها است را عطا کردیم و نمی فرماید دادیم و در این کلمه عطا نکته ی مهمّی است چون عطا و بخشش با منّت همراه است ولی در دادن منّتی نیست و خداوند نعمتهای فراوانی به پیامبر داده ولی در هیچ کدام نفرموده من به تو ای پیغمبر این نعمت را عطا کردم و فقط در این آیه به پیامبر می فرماید: ما به تو کوثر یعنی خیر کثیر عطا کردیم و حضرت زهراء سلام الله علیها کوثر است و در نسل و ذریه ی او خیر و برکت فراوان است و تا قیامت باقی است پس به شکرانه ی این نعمت برای پروردگارت نماز بگزار و قربانی کن و همانا دشمن تو ابتر و بریده نسل است . در زمان جاهلیّت اعراب کسانی را که فرزند پسر نداشتند را ابتر می دانستند و بر پیامبر خرده می گرفتند که خداوند این سوره را بر پیامبر نازل کرد و به ایشان خبر داد که از حضرت زهراء سلام الله علیها ما فرزندان بسيارى به تو عطا كنيم كه در اقطار عالم مكانى نباشد مگر آن كه جماعتى از فرزندان و نسل تو آن جا باشند. و در حدیث زیر به این موضوع اشاره شده است .
بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج17 ؛ ص209 ح 14
– فس، تفسير القمي إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ قَالَ الْكَوْثَرُ نَهَرٌ فِي الْجَنَّةِ أَعْطَى اللَّهُ مُحَمَّداً عِوَضاً مِنِ ابْنِهِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ وَ الْحَكَمِ بْنِ أَبِي الْعَاصِ فَقَالَ عَمْرٌو يَا بَا الْأَبْتَرِ وَ كَانَ الرَّجُلُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ يُسَمَّى أَبْتَرَ ثُمَّ قَالَ عَمْرٌو إِنِّي لَأَشْنَأُ مُحَمَّداً أَيْ أُبْغِضُهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ ص إِنَّ شانِئَكَ أَيْ مُبْغِضَكَ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ هُوَ الْأَبْتَرُ يَعْنِي لَا دِينَ لَهُ وَ لَا نَسَبَ.
قوله تعالى إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ تفسیر قمی گفت: کوثر نهری در بهشت است که خداوند به محمد (ص) عطا کرده است در عوض پسرش ابراهیم و گفت: روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد مسجد شد عمر بن عاص بن وائل سهمى و حكيم بن عاص را ديد در مسجد نشستهاند متوجه آن حضرت شدند اى ابتر و در عصر جاهليت رسم بود اگر مردى فرزند پسر نداشت به او ابتر مي گفتند و عمرو بن عاص گفت من بغض محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در دل دارم در آن حال جبرئيل نازل شد و سوره كوثر را آورد و گفت: همانا دشمن تو عمربن عاص ابتر و مقطوع النسل است یعنی نه دین دارد و نه نسب.
خلقت بدني حضرت زهرا(س)
توضیحات استاد: در رابطه با خلقت روحي (خودّيت) حضرت زهرا(س) ما نمي توانيم چيزي بگوييم، مقام ايشان آنقدر والاست كه عقل و فكر ما را نمي رسد كه چيزي بگوييم و ما در اين باره عاجزيم، و آنچه مي گوييم راجع به خلقت بدني حضرت زهرا (س) است. چون خلقت بدني حضرت زهرا (س) فوق العاده مهم و اهمٌيت دار است و ائمه خلقت بدنيشان را از حضرت زهرا (س) گرفتند، به خاطر همين بايد در دفعات مختلف به پيغمبر (ص) طعام مي دادند، آن هم طعام هاي بهشتي. بدن ما از گوشت و نان و كدو و بادمجان و آنچه پدر و مادرمان مي خوردند درست مي شود ولي در اين جا راجع به بدن حضرت زهرا (س) سخن مي گوييم كه خلقت بدني ايشان هم از ميوه هاي بهشتي است و با ما فرق مي كند. يك بار به پيغمبر (ص) سيب دادند و يك بار هم پيغمبر (ص) را به معراج بردند و از ميوه شجره طوبي كه مال امير المومنين (ع) است به حضرت خوراندند و يك بار جبرئيل (ع) بر پيغمبر نازل شد و گفت : كه بايد چهل شب از حضرت خديجه (س) فاصله بگيري ( و در اين چهل شب رمزي است) بعد از چهل شب پيغمبر (ص) نزديك اذان مغرب ديدند كه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل آمدند ولي عزرائيل نيامده است چون عزرائيل مأمور اعدام است ( فرشته مرگ است) و يك طبغي با خودشان آورده اند ، كه در آن صندوقچه ای است و در داخل آن ماده اوليه خلقت حضرت زهرا (س) است و از شدت سنگيني اين جواهر ، جبرئيل(ع) شُر شُر عرق مي ربزد.( در اين هم حرف است چون ما وقتي از پايين به بالا بخواهيم صعود كنيم عرق مي كنيم نه وقت سقوط و پايين آمدن ، اين عظمت و مقام حضرت زهرا(س) را مي رساند).
جبرئيل مي گويد : اي محمد (ص) خداوند دستور داده كه چيز هاي داخل صندوقچه را بايد تناول كني. در صندوقچه باز شد در آن ميوه هاي مختلف بود، خرما، سيب، زعفران. اسرافيل آب ريخت و ميكائيل دستهاي پيامبر را شست. امير المومنين(ع) هم آن جا بود خواستند جلو بيايند، جبرئيل فرمود: نبايد جلو بيايي ،اين چيزهاي درون صندوقچه از آن پيغمبر است. پيغمبر(ص) شروع به خوردن كردند بعد از آنكه تمام شد موقع نماز مغرب بود. جبرئيل(ع) گفت: يا رسول الله خداوند جلٌ جلاله دستور داده كه نماز مغرب را به تاخير اندازي چون يك امر مهمتري در پيش است كه از اين نماز ظاهري كه نماز مغرب است ، بالاتر است و بايد به آن بپردازي.
صلاه وسطي كه در قرآن آمده حضرت زهرا(س) است كه واسطه بين دو رباعي (چهار ركعتي) يعني امير المومنين و امام حسن (س)شده است .يعني باطن اين نماز هاي پنجگانه نماز ظهر، رسول خدا (ص) و نماز عصر، اميرالمومنين (ع) و نماز مغرب وجود مقدس حضرت صديقه طاهره (س) و نماز عشاء امام حسن مجتبي (ع) و نماز صبح امام حسين (ع) است. جبرئيل به پيامبر (ص) می فرمایند: یا رسول الله الان بایدنماز مغرب باطنی را ادا کنی ، پیامبر (ص) بعد از چهل شب دوري از حضرت خديجه (س) به خانه ايشان آمدند. حضرت خديجه با ديدن ايشان گل از گلشان شكفت و خوشحال شدند. وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ آيه 9 قيامه (خورشيد و ماه در كنار هم جمع شدند ) و قِران سعدين انجام شد و نطفه پاك و مبارك حضرت زهرا(س) در رحم پاك و مطهر حضرت خديجه (س) قرار گرفت و امانت به صاحب اصليش رسيد .
در روايت آمده كه حضرت خديجه (س) مي فرمايند : وقتي كه نطفه حضرت زهرا (س) در رحم من سُكنی گزيد ، يك سنگيني فوق العاده اي را در خودم احساس كردم. و در زماني كه زنان قريش او را تنها گذاشته بودند و ايشان غصه مي خوردند ، در روايت است كه حضرت خديجه (س) مي فرمايند: جنين داخل شكمم ، با من صحبت مي كند و مي فرمود : يا اماه غصه نخور محزون نباش، و براي من حديث مي گفت. لذا حضرت زهرا (س) مُحَدِّثِه است. و موقع به دنيا آمدن حضرت زهرا (س)، حضرت خديجه (س) به دنبال زنهاي مكه و قريش فرستادند ولي هيچ كدام نيامدند.
خداوند چهار زن برگزيده عالم را يعني حضرت مريم (س) و آسيه بنت مزاحم همسر فرعون و سارا (س) و كلثوم بنت عمران را به احترام ولادت حضرت زهرا (س) فرستاد و اينها قابله حضرت خديجه (س) شدند.
ثبت دیدگاه