▪️«حضرت ابراهیم (ع) خلیل الله شد و حضرت امام حسین (ع) ابا عبدالله»
2- امتحان از جان: حضرت ابراهیم در شهر بابل سکونت داشتند و مردم آن جا زرتشتی و بت پرست بودند. در روز سیزده بدر که همه برای گردش و تفریح به صحرا رفتند حضرت ابراهیم(ع) با آنها بیرون نرفت و در خانه ماند . هنگامی که فهمید کسی در شهر نمانده است تبر را برداشته و به بت خانه رفتند و همه بتها را شکستند و فقط بت بزرگ را سالم گذاشتند و تبر را در دست او گذاشتند.
وقتی مردم به شهر باز گشتند و همه بت ها را شکسته دیدند پرس و جو کردند که چه کسی در شهر بوده و این کار را کرده است؟
فهمیدند که حضرت ابراهیم(ع) در خانه بوده و این کار را کرده است. سراغ حضرت ابراهیم (ع) رفتند و به او گفتند: تو خجالت نمی کشی بتهای ما را شکستی؟
✔️حضرت ابراهیم (ع) جواب دادند؛ من نشکستهام بلکه تبر دست بت بزرگ است و او شکسته است از او بپرسید که چرا بتها را شکسته است؟
( حضرت ابراهیم با این کار می خواست به آنها نشان دهد که بتی که نمی تواند از خودش دفاع کند چگونه لایق پرستش است)
گفتند: بت که نمی تواند صحبت کند چگونه از او بپرسیم؟
حضرت ابراهیم(ع) به آنها فرمود: چطور شما بتی را که نمی تواند از خودش دفاع کند را می پرستید؟!
آنها قبول نکردند. بزرگان حکم کردند که حضرت ابراهیم(ع) را در آتش بسوزانند و به مردم دستور دادند که هیزم بیاورند و آتشی بزرگ درست کنند. آن قدر هیزم آوردند که ارتفاع آتش صد و پنجاه متر شد، طوری که کسی نمی توانست نزدیک آتش شود و نمیتوانستند، حضرت ابراهیم را در آتش بیاندازد.
در آن موقع شیطان به آنها طریقه درست کردن فلاخن (منجنیق) را یاد داد. (فلاخن از آن موقع درست شد)
فلاخن را درست کردند و حضرت ابراهیم (ع) را با آن در آتش انداختند. موقعی که حضرت ابراهیم(ع) در بین زمین و آسمان بودند جبرئیل بر او نازل شد و گفت: ای ابراهیم حاجتت را به من بگو تا برایت برآورده کنم.
⚡️حضرت ابراهیم(ع) فرمود *حاجت دارم ولی از شما نه .جبرئیل گفت: پس حاجتت را از خدا بخواه.
ابراهیم(ع) فرمود: عِلمُهُ بِحالی و حَسبی من سُوالی ” خداوند حال من را می بیند و به حال من آگاه است اگر بخواهد من را نجات میدهد.
در این لحظه خداوند به آتش فرمود: «یا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم» . ای آتش سرد و سلامت باش برای ابراهیم. و در این کلمه « سَلاما » هم نکته است چون اگر سلاما نبود حضرت ابراهیم(ع) یخ می زدند، ولی خداوند فرمود: « برداً و سلاما » یعنی یک سردی که حضرت ابراهیم (ع) اذیّت نشود و آتش برای ایشان گلستان شد.
✨این هم امتحان از جان بود که حضرت ابراهیم علیه السلام می خواست جانش را در راه خدا بدهد.
☘ادامه دارد☘
🔘〰〰🔘〰〰🔘〰〰🔘
اللهم وَفِّقْنا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرضی بِحَقِّ فَاطِمَةَ وَ اببها و بَعلِها وَ بَنیها .
پروردگارا! ما را به آنچه که تو دوست داری و راضی میشوی موفّق کن به حق فاطمه و پدرش و همسرش و فرزندانش صلوات الله علیهم اجمعی
ثبت دیدگاه