
آقا جان، یا بن الحسن!
عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ اَرَي الْخَلْقَ وَلا تُري، وَلا اَسْمَعُ لَكَ حَسيساً وَلا نَجْوي،
مولای من!
بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ نَصيفِ شَرَف لا يُساوي، اِلي مَتي اَحارُ فِيكَ يا مَوْلايَ، وَاِلي مَتي وَاَيَّ خِطابٍ اَصِفُ فيكَ وَاَيَّ نَجْوي…
آقاجان، یابن الحسن! بر من سخت است كه مردم را مي بينم،ولي تو را نمیبینم ، و صدای قابل حسی، و راز و نیازی از تو نميشنوم، به جانم قسم، جانم فدايتان، تو قرين شرفي،كه کسی نمیتواند با شما برابري کند ،
مولای من! من تا چه زماني نسبت به شما باید سرگردان باشم، و تا چه زمان،و با كدام بيان،شما را وصف كنم،و با چه راز و نيازي؟،…
🤲 الهی بِدَمِ المَظلُوم عَجِّل لولیّک الفرج
ثبت دیدگاه