💠🔶💠 روایات ناب
🔸بینهی امام باقر علیه السلام و آمدن گرگی به نزد ایشان و در خواست دعا…
✳️ دَلاَئِلُ اَلطَّبَرِيِّ ،… عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَيْنَ مَكَّةَ وَ اَلْمَدِينَةِ نَسِيرُ أَنَا عَلَى حِمَارٍ لِي وَ هُوَ عَلَى بَغْلَةٍ لَهُ إِذْ أَقْبَلَ ذِئْبٌ مِنْ رَأْسِ اَلْجَبَلِ حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَحَبَسَ لَهُ اَلْبَغْلَةَ حَتَّى دَنَا مِنْهُ فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى قَرَبُوسِ اَلسَّرْجِ وَ مَدَّ عُنُقَهُ إِلَيْهِ وَ أَدْنَى أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أُذُنَهُ مِنْهُ سَاعَةً، ثُمَّ قَالَ لَهُ اِمْضِ فَقَدْ فَعَلْتُ فَرَجَعَ مُهَرْوِلاً فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَقَدْ رَأَيْتُ عَجَباً فَقَالَ هَلْ تَدْرِي مَا قَالَ؟؟! قُلْتُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اِبْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ فَقَالَ ذَكَرَ أَنَّ زَوْجَتَهُ فِي هَذَا اَلْجَبَلِ وَ قَدْ عَسُرَ عَلَيْهَا وِلاَدَتُهَا فَادْعُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُخَلِّصَهَا وَ أَنْ لاَ يُسَلِّطَ شَيْئاً مِنْ نَسْلِي عَلَى أَحَدٍ مِنْ شِيعَتِكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ فَقُلْتُ قَدْ فَعَلْتُ.
✴️ محمد بن مسلم گفت من در خدمت حضرت باقر علیه السلام بين مكه و مدينه ميرفتم، سوار بر الاغ بودم امام عليه السلام نيز سوار بر قاطر بود ناگهان گرگى از بالاى كوه پائين آمد تا رسيد بحضرت باقر قاطر را از راه رفتن باز داشت جلو آمد تا دست خود را روى زين گذاشت و گردن خود را بالا برد تا نزديك كند بگوش امام.حضرت باقر سر مبارك پائين آورد مدتى گوش ميداد بعد فرمود برو انجام دادم. گرگ با جست و خيز رفت عرضكردم فدايت شوم چه چيز عجيبى ديدم فرمود فهميدى چه ميگفت ؟؟! عرضكردم خدا و پيامبر ميدانند فرمود گرگ ميگفت يا ابن رسول الله همسرم در اين كوه است و زايمان بر او دشوار شده از خدا بخواه نجاتش دهد و از نژاد من گرگى به دوستان شما آزار نرساند به او گفتم انجام دادم.
📙 بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۲۳۹
📗 الإختصاص ج ۱، ص ۳۰۰
📘 بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۳۵۱
📕 عوالم العلوم، ج ۱۹، ص ۹۷
〰️〰️🔸〰️〰️🔸〰️〰️🔸〰️〰️🔸〰️〰️
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج
🤲 اللهم عرفنی حجتک، فَإِنَّكَ إِنْ لم تُعَرِّفْني حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عن دینی.
پروردگارا! حجتت را به من بشناسان، اگر حجتت را به من نشناسانی من از دینم گمراه شدم.
☘️ @dinemosafa ☘️
ثبت دیدگاه