پ
پ

▪️رفتن حضرت زهرا سلام الله علیها به همراه امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السلام به در خانه مهاجر و انصار، برای یادآوری پیمان غدیر… و جمع‌آوری قرآن…

☑️ سلمان گفت: چون شب شد حضرت امير حضرت صدّيقه كبرى را بر مركبى سوار نموده و همراه حسن و حسين به خانه‏هاى اهل بدر از مهاجر و انصار رفته و ضمن يادآورى حقّ خود در خلافت؛ ايشان را به يارى خود خواند، ولى تنها چهل و چهار نفر جواب مثبت دادند، و به آنان دستور داد كه صبح زود در حالى كه سلاح بر كمر بسته و سرهایشان را تراشيده‏اند تا دم مرگ با او بيعت كنند، ولى جز چهار نفر بر سر قرار نيامدند. به سلمان گفتم: آن چهار نفر كه بودند؟ گفت: من و أبو ذرّ و مقداد و زبير بن عوّام.

👈ولى حضرت امير نااميد نشده و شب دوم نيز آنان را به خدا قسم داد، و باز آن قوم صبح فردا قرار گذاشتند، ولى هيچ كدام جز ما وفا نكرد، و به همين ترتيب در شب سوم و صبح سوم!! چون آن حضرت غدر و بى‏وفايى آن قوم را ديد، در خانه نشسته و سرگرم جمع قرآن شد، و از خانه‏اش بيرون نيامد تا همه قرآن را جمع نمود، و آن را بر اساس نزول و ناسخ و منسوخ مرتّب نمود،

🔸در اين حال أبو بكر دنبال او فرستاد كه از منزل خارج شده و بيعت كن، و آن حضرت فرمود: من مشغول جمع قرآن مى‏‌باشم و با خود عهد كرده‌ام تا پايان جمع آورى قرآن جز براى نماز سرگرم هيچ كارى نشوم.
بارى آن حضرت تمام قرآن را در پارچه‏اى جمع نموده مَمهور نمود. سپس سمت مسجد رفته و به جمع حاضر و أبو بكر با صدايى بلند فرمود: اى مردم، من از زمان شهادتِ پيامبر پيوسته سرگرم دفن و كفن او، سپس مشغول جمع قرآن بودم تا اين كه تمام آن را در اين پارچه گرد آوردم، و اين را بدانيد كه همه آنچه خداوند بر رسول خود نازل فرمود در اين قرآن جمع نمودم، و تمام آيات آن را رسول خدا بر من قرائت نموده و تأويلش را به من آموخته است.

🏴 گفتند: ما به آن هيچ نيازى نداريم، و نظير آن نزد ما موجود است.

⚡️سپس ولىّ خدا به خانه خود مراجعت نموده و اين آيه را تلاوت مى‏كرد: فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ‏!! (امّا آنها كه آن را پشت سر افكندند، و به بهاى كمى مبادله كردند، چه بد متاعى خريدند؟) (آل عمران: 187) در اين جا عمر به أبو بكر که لعنت خدا بر آن دو باد، گفت: به دنبال علىّ بفرست تا بيعت كند، زيرا تا او بيعت نكند هيچ اعتبارى به كار ما نيست، و در صورت بيعت از شرّ او ايمن خواهيم بود، او نيز فرستاده‏اى را روانه خانه آن حضرت ساخت كه دعوت خليفه پيامبر را اجابت كرده و نزد من حاضر شو.
امام متّقين فرمود: چه زود سخن و فرمان رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را فراموش ساختيد! او و اطرافيانش به خوبى مى‏ دانند كه خدا و رسول كسى را جز من خليفه قرار ندادند!

فرستاده تمام سخنان علىّ را به گوش ايشان رسانيد، و براى بار دوم [به فرمان عمر] مأمور شد كه به آن حضرت بگويد: دعوت امير المؤمنين أبو بكر( لعنة الله علیه) را اجابت كن. او نيز خبر را رسانيد….

▪️ادامه دارد▪️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📓الإحتجاج ، (للطبرسي) ؛ ج‏1 ؛ ص80

➖➖🔘➖➖🔘➖➖🔘➖➖🔘➖➖

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
اللهم العن الجبت و الطاغوت و النعثل

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.