07 دی 1400 - 0:32
بازدید 101
پ
پ

لا يَسْمَعُونَ حَسيسَها وَ هُمْ في مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ
آن‌ها صداى آتش دوزخ را نمى‌شنوند و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه خواهند بود.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَقُول دَخَلَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) ذَاتَ یَوْمٍ عَلَی فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) وَ هِیَ حَزِینَهًٌْ فَقَالَ لَهَا مَا حَزَنَکِ یَا بُنَیَّهًُْ قَالَتْ یَا أَبَهًِْ ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاهًًْ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فَقَالَ یَا بُنَیَّهًُْ إِنَّهُ لَیَوْمٌ عَظِیمٌ وَ لَکِنْ قَدْ أَخْبَرَنِی جبرئیل عَنِ اللَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ أَنَّهُ قَال یَأْتِیکِ إِسْرَافِیلُ بِثَلَاثِ حُلَلٍ مِنْ نُورٍ فَیَقِفُ عِنْدَ رَأْسِکِ فَیُنَادِیکِ یَا فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) بِنْتَ مُحَمَّدٍ قُومِی إِلَی مَحْشَرِکِ فَتَقُومِینَ آمِنَهًًْ رَوْعَتُکِ مَسْتُورَهًًْ عَوْرَتُکِ فَیُنَاوِلُکِ إِسْرَافِیلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِینَهَا وَ یَأْتِیکِ رُوفَائِیلُ بِنَجِیبَهًٍْ مِنْ نُورٍ زِمَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَیْهَا مِحَفَّهًٌْ مِنْ ذَهَبٍ فَتَرْکَبِینَهَا وَ یَقُودُ رُوفَائِیلُ بِزِمَامِهَا وَ بَیْنَ یَدَیْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَهًُْ التَّسْبِیح فَإِذَا بَلَغْتِ بَابَ الْجَنَّهًِْ تَلَقَّتْکِ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ حَوْرَاءَ لَمْ یَتَلَقَّیْنَ أَحَداً قَبْلَکِ وَ لَا یَتَلَقَّیْنَ أَحَداً کَانَ بَعْدَکِ بِأَیْدِیهِمْ حِرَابٌ مِنْ نُورٍ عَلَی نَجَائِبَ مِنْ نُورٍ جِلَالُهَا مِنَ الذَّهَبِ الْأَصْفَرِ وَ الْیَاقُوتِ أَزِمَّتُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَی کُلِّ نَجِیبٍ نُمْرُقَهًٌْ مِنْ سُنْدُسٍ فَإِذْ {فَإِذَا} دَخَلْتِ الْجَنَّهًَْ تَبَاشَرُ بِکِ أَهْلُهَا وَ وُضِعَ لِشِیعَتِکِ مَوَائِدُ مِنْ جَوْهَرٍ علی عمُدٍ مِنْ نُورٍ فَیَأْکُلُونَ مِنْهَا وَ النَّاسُ فِی الْحِسَابِ وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ.

پیامبر ( صلي الله عليه و آله و سلّم) ابن‌عبّاس (عليه الرحمة) گوید: روزی پیامبر گرامی اسلام (صلي الله عليه و آله) نزد حضرت زهرا (سلام عليها) رفت و آن بانو را محزون یافت. به فاطمه (سلام عليها) فرمود: «دختر عزیز من! سبب غم و اندوه تو چیست»؟ فاطمه (سلام الله عليها) گفت: «روز محشر و برهنگی مردم به خاطرم آمد». رسول خدا (صلي الله و عليه و آله) فرمود: «آری آن روز روز بسیار بزرگی است. ولی جبرئیل از طرف خداوند رئوف به من خبر داد؛ هنگامی‌که در آن روز زمین شکافته شود، اوّل کسی که از زمین خارج شود من هستم، بعد از من ابراهیم خلیل (عليه السلام) بعد از او شوهر تو علیّ‌بن‌ابی‌طالب (عليه السلام) آنگاه خداوند مهربان جبرئیل را با هفتادهزار ملک نزد قبر تو خواهد فرستاد، بر قبر تو هفت قبّه‌ی نور نصب خواهد شد، اسرافیل سه حلّه‌ی نور برای تو می‌آورد و نزد سر تو توقّف می‌کند و صدا می‌زند: ای دختر حضرت محمّد (سلام الله عليها) ! بیا به صحرای محشر، تو درحالی از قبر بیرون می‌آیی که بدنت پوشیده باشد و از خوف آن روز در امان خواهی بود، اسرافیل آن حلّه‌ها را به تو می‌دهد و تو آن‌ها را می‌پوشی، آنگاه ملکی که او را زوقائیل می‌گویند ناقه‌ای برای تو می‌آورد که مهار آن از مروارید و کجاوه‌ای از طلا بر پشت آن نصب شده باشد. تو بر آن ناقه سوار می‌شوی و زوقائیل درحالی‌که در پیش تو هفتادهزار ملک باشد و علم‌های تسبیح در دست داشته باشند مهار آن را خواهد کشید».

📚 بحارا لأنوار، ج۸، ص۵۳

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.