«فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللهِ الَّتي قَدْ خَلَتْ في عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ»
[امّا هنگامىكه عذاب ما را مشاهده كردند، ايمانشان براى آنها سودى نداشت. اين سنّت خداوند است كه همواره در ميان بندگانش جارى شده، و در آنجا كافران زيانكار شدند.]
☀️أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فِی خَبَرِ الزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَمَّا زَعَمَ مِنَ التَّنَاقُضِ فِی الْقُرْآنِ فَقَالَ (علیه السلام) وَ أَمَّا قَوْلُه … فَمَنْ لَمْ یَهْتَدِ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ إِلَی سَبِیلِ النَّجَاهًْ لَمْ یُغْنِ عَنْهُ إِیمَانُهُ بِاللهِ مَعَ دَفْعِهِ حَقَّ أَوْلِیَائِهِ وَ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهًْ مِنَ الْخاسِرِینَ وَ کَذَلِکَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا.
🔅 در خبر زندیق آمده است که از امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد تناقضاتی که در قرآن گمان میکرد، پرسید: پس هرکه از اهل ایمان سوی راه نجات، هدایت نیابد، ایمان او به خداوند تبارکوتعالی همراه با پایمالکردن حقّ اولیای خدا، هیچ بهره ای به او نمی رساند و عملش به هیچ می انجامد و در آخرت از جمله زیانکاران خواهد بود. همچنین خداوند سبحان فرمود: فلمْ یَکُ یَنفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا».
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۴۷۲ بحارالأنوار، ج۶۵، ص۲۶۴/ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۱۱۰/ الاحتجاج، ج، ص۲۴۸
☀️الصّادق (علیه السلام)- کَانَ بِالْمَدِینَهًْ رَجُلٌ بَطَّالٌ یَضْحَکُ النَّاسُ مِنْهُ فَقَالَ: قَدْ أَعْیَانِی هَذَا الرَّجُلُ أَنْ أُضْحِکَهُ یَعْنِی عَلِیَّبْنَالْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ فَمَرَّ عَلِیٌّ (علیه السلام) وَ خَلْفَهُ مَوْلَیَانِ لَهُ قَالَ فَجَاءَ الرَّجُلُ حَتَّی انْتَزَعَ رِدَاءَهُ مِنْ رَقَبَتِهِ ثُمَّ مَضَی فَلَمْ یَلْتَفِتْ إِلَیْهِ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَاتَّبَعُوهُ وَ أَخَذُوا الرِّدَاءَ مِنْهُ فَجَاءُوا بِهِ فَطَرَحُوهُ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُمْ: مَنْ هَذَا؟ فَقَالُوا: هَذَا رَجُلٌ بَطَّالٌ یُضْحِکُ أَهْلَ الْمَدِینَهًْ. فَقَالَ: قُولُوا لَهُ إِنَّ لِلَّهِ یَوْماً یَخْسَرُ فِیهِ الْمُبْطِلُونَ.
🔅 امام صادق (علیه السلام) فرمود: در مدینه مرد دلقکی بود که مردم را می خنداند! گفت: «این مرد مرا خسته کرد و من نتوانستم او را بخندانم»! و منظورش علی بن الحسین (علیه السلام) بود. یک روز امام سجاد (علیه السلام) رد میشد و دو غلامش پشت سرش میآمدند. آن مرد پیش آمد و ردا از دوش مبارکش گرفته فرار کرد. امام سجاد (علیه السلام) به او توجّه نکرد. غلامها از پی او رفتند و ردا را گرفتند و بر دوش امام (علیه السلام) نهادند؛ فرمود: «این شخص کیست»؟ عرض کردند: «مردی دلقک است که مردم مدینه را میخنداند»! فرمود: «به او بگویید: خدا روزی خواهد داشت که در آن روز بیهودهگران زیان میکنند».
📚 تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۴۷۲ بحارالأنوار، ج۴۶، ص۶۸/ نورالثقلین
✨✨✨✨✨☀️☀️☀️☀️✨✨✨✨✨
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج.
🤲 اللهم وَفِّقْنا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرضی.
خدايا ما را به آنچه که تو دوست داری و راضی میشوی موفّق کن.
ثبت دیدگاه