پ
پ

بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏44، ص: 241

وَ رُوِيَ‏ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ يَوْماً مَعَ جَمَاعَةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ مَارّاً فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ وَ إِذَا هُمْ بِصِبْيَانٍ يَلْعَبُونَ فِي ذَلِكَ الطَّرِيقِ فَجَلَسَ النَّبِيُّ ص عِنْدَ صَبِيٍّ مِنْهُمْ وَ جَعَلَ يُقَبِّلُ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ يُلَاطِفُهُ ثُمَّ أَقْعَدَهُ عَلَى حَجْرِهِ وَ كَانَ يُكْثِرُ تَقْبِيلَهُ فَسُئِلَ عَنْ عِلَّةِ ذَلِكَ فَقَالَ ص إِنِّي رَأَيْتُ هَذَا الصَّبِيَّ يَوْماً يَلْعَبُ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ رَأَيْتُهُ يَرْفَعُ التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْهِ وَ  فَأَنَا أُحِبُّهُ لِحُبِّهِ لِوَلَدِيَ الْحُسَيْنِ وَ لَقَدْ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ أَنَّهُ يَكُونُ مِنْ أَنْصَارِهِ فِي وَقْعَةِ كَرْبَلَاءَ.

روايت شده: يك روز پيامبر عظيم الشأن اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم با گروهى از اصحاب در عبور بودند. ناگاه به كودكانى برخوردند كه در کوچه  مشغول بازى بودند. پيغمبر اكرم نزد يك نفر از آنان نشست و ميان چشمان او را بوسيد و نسبت به او ملاطفت نمود، سپس او را در كنار خود نشانيد و وى را بيش از پيش بوسيد.

وقتى راجع به اين موضوع جويا شدند فرمود: يك روز من ديدم اين كودك با حسين بازى مي كرد و خاك پاى حسينم را برمي داشت و به صورت و چشمان خود مي ماليد، من اين كودك را بدين لحاظ دوست دارم كه او حسينم را دوست مي دارد. جبرئيل به من خبر داده، اين كودك در كربلا از ياران حسينم به شمار خواهد رفت.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.