آشتی با مهربان ترین پدر
تنها پناه كودك
ندیده ای كودكی با خطای بسیار “چگونه حرمت پدر را پاس نمی دارد”، چگونه در را به هم می كوبد و از خانه خارج می شود؟ صبح تا شام با غرور كودكانه خود “بی عذر و بهانه” در كوی و برزن می گردد و رو سوی بخشایش نمی آورد. امّا شب هنگام “هنگامه ی تاریكی و تنهایی”چاره ای جز بازگشت به خانه ی پدری ندارد.
در راه “با واهمه ای كه از پذیرفته نشدن عذر خود دارد” زیر لب زمزمه می كند: پدر جان من كه جز این منزل” جا و مكانی” ندارم، اگر از این در روم به كدامین منزل پا نهم؟
آن هنگام كه با ترس و اضطراب به در خانه می رسد “ناگاه می بیند در نیمه باز است و پدر” پشت در ایستاده، گویا پدر منتظر فرزند است، تا او را می بیند “به گرمی” در آغوشش می كشد: فرزندم چه خوب شد آمدی، پیش ترها منتظرت بودم.
“این است بخشش و بزرگواری یك پدر”
غافل مباش، امّا پس از بخشش پدر، “فرزند” عذر خطای خود خواسته، باید پشیمان و نادم از كرده ی خویش سر به راه آرد ورنه بخشش و برگواری پدر حدّ و حساب دارد آن چنان نیست كه بی فاصله در پس عفو و مهرش “فرزند سر به طغیان برد و پرده ی حیا بدرد.”
هم چنان اما ” منتظر مهر پدر نشیند، پس از بازگشت ” باید باز نگری در عمل نمود” گر نه حد گذراندن و نمك دان شكستن را ” بخشش سودی نمی بخشد.
مهربان تر از پدر
این سخن سراسر مهر و امید كلام حضرت رضا (علیه السلام) است كه:
“اَلاِمامُ الوالِدُالشفیق”
امام برای تو به سان پدر مهربان است.
پدری كه چون كوه پشت تو ایستاده، پدری كه تمام تكیه گاه توست.
فرزند هنگامه ی تنهایی و مشكل چه حامی و پشتیبانی جز پدر خود دارد ؟
و امام زمان (عج) پدر ما و ما همه فرزندان اوییم،
امّا نه فقط یك پدر بلكه چون مادری مهربان برای فرزند خردسال
“و الامّ البره بالولد الصغیر”
و مادر مهربان برای فرزند خردسال
چه مهری بالاتر از مهر مادر به فرزند؟ آن هم فرزند خردسال
مهربانی امام با این كلام به اوج خود می رسد و گویی سخن این است كه:
“شیعیان ما، محبت را در خانه چه كس گدایی می كنید؟ هیچ محبتی بالاتر و واقعی تر از مهر ما به خود نخواهید یافت.”
امام زمان برایمان هم پدرند و هم مادر، صلابت و اقتدار و تكیه گاهی پدر، همراه با مهر و عطوفت و دلدادگی مادر
ما نیز جز خانه ی ارباب منزل گاهی نداریم و با تمام خطای خود یك صدا ندا سر می دهیم: با تمام اشتباه و خطای خود بازگشته ایم كه «اگرم ز در برانی، به كجا شوم روانه » مگر كودك پشتوانه ای جز پدر دارد؟ مگر نوكر، خواست خود را جز به درگاه ارباب می برد؟ پناه فرزند جز پدر، كدامین كس است ؟
با هر خطا و اشتباه، با كوله باری از گناه “رویی سیاه و حالی تباه”، هر قدر هم كه بد كرده باشیم ما فرزندانیم و او پدر…
و این پدر است كه با همه ی اقتدار و بزرگی اش “مهربانانه” در مقابل فرزند می ایستد و منتظر لب گشادن او می شود تا بی هیچ عذر و بهانه ای به آغوشش كشد و با گذشت پدرانه اش، سرش را بالا گیرد و خم به ابرو نیاورد.
یك پسر گم كرد یعقوب و دو چشمش كور شد چون نگریم، من كه یك دنیا پدر گم كرده ام
ما پدر گم كرده ایم پدری مهربان تر از جان، حال كه دریافته ایم چنین پدر مهربانی را، از چه روی غافل ز سخن گفتن با او باشیم؟
ثبت دیدگاه