تفسیر مقدماتی(درس هفتم)
04 دی 1399 - 22:25
بازدید 168
پ
پ

“درس هفتم”

“مجملات قرآنی، سبب نیاز به مبیّن (۲)”

در درس گذشته به بیان معنای اجمال و ذکر برخی مصادیق آن در قرآن پرداختیم. در این درس غیر از حروف مقطعه و آیات الاحکام برخی دیگر از آیات قرآن را که دارای اجمال می باشد، بررسی می نماییم.

از جمله آیاتی که تعیین مقصود خداوند در آن موجب بروز اختلافات اساسی میان مسلمانان و مفسّران شده است، آیه ی کریمه ی زیر می باشد:

هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ‌ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّ‌اسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَ‌بِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ‌ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ” ( آیه ۷ سوره آل عمران)

اوست کسی که کتاب را بر تو نازل کرد(قسمتی) از آن آیات محکم است که مادر (و اساس) کتاب است و آیات دیگر متشابه می باشد، پس آنان که در دلهاشان میل به باطل است و از متشابهات آن به خاطر فتنه جویی و جستجوی از تأویل آن پیروی می کنند حال آنکه تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند. آنان می گویند ما به قرآن ایمان آورده ایم. همه (آیات قرآن) از جانب پروردگارمان است و جز صاحبان خرد پند نمی گیرند.

این آیه، آیات قرآن را به دو دسته ی محکم و متشابه تقسیم می کند. اما در این که معنای محکم و متشابه چیست اختلافات بسیاری وجود دارد. آیا آیات محکم و متشابه معنایی نسبی است و یا مطلق که در این صورت این آیه با آیات شریفه ی زیر چگونه قابل جمع است که از طرفی همه ی قرآن را محکم و از طرف دیگر متشابه می شمرد:

كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ‌ “( آیه ۱ سوره هود)

کتابی که آیاتش محکم شد، سپس از جانب(خدای) با حکمت و آگاه تفصیل یافت.

اللَّـهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ( آیه ۲۳ سوره زمر)

خداوند بهترین گفتار را نازل کرد کتابی متشابه و دو به دو

آیا همه ی آیات قرآن دارای تأویل می باشد و یا تنها متشابهات تأویل دارد؟ و یا اصولاً تأویل به چه معناست؟ آیا واو در “وَالرَّ‌اسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ” واو عطف است و یا استیناف و معنای راسخان در علم چیست؟ و موارد دیگر که در این آیه وجود دارد که همه نشانگر آن است که مراد خداوند از این آیه برای ما روشن نیست و آیه مجمل می باشد و تا این مسایل حل نشود، بهره وری ما از قرآن در خطر جدّی فتنه انگیزی خواهد بود.

از دیگر آیات که تقریبا تمام مفسّران از بیان مراد و منظور خداوند از آن عاجز می باشند آیه زیر می باشد:

وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَ‌جْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْ‌ضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ( آیه ۸۲ سوره نمل)

و آن گاه که گفتار بر آنان واقع شود (و عدّه ای عذاب قطعی شود) بر ایشان جنبنده ای از زمین خارج می کنیم که با آنها تکلّم کند که همانا مردم به نشانه های ما یقین نمی آورند.

مفسّران این آیه را مربوط به مقدّمات برپایی قیامت و در دنیا می دانند. امّا این که جنبنده ی زمین چیست که با مردم صحبت می کند؟ در هیچ تفسیری بیان نشده است، تعبیر مرحوم علامه طباطبایی در مورد این آیه چنین است:

“لکن متأسّفانه در آیات کریمه ی قرآن چیزی که بتواند این آیت را تفسیر کند و معلوم سازد که این جنبنده ای که خدا به زودی از زمین بیرون می آورد چیست؟ و چه خصوصیاتی دارد؟ و چگونه از زمین بیرون می آید؟ و چه می گوید؟ وجود ندارد. بلکه سیاق آیه بهترین دلیل است بر این که مقصود مبهم گویی است و جمله مزبور از کلمات مرموز قرآن است”

آیات بسیاری از این قبیل در قرآن وجود دارد که ضمن روشن بودن معانی ظاهری و لغوی کلمات آن اما مراد گوینده از آن به طور قطعی برای ما مشخص نیست. در زیر به برخی از این آیات اشاره می کنیم:

وَلِلَّـهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ طَوْعًا وَكَرْ‌هًا وَظِلَالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ( آیه ۱۵ سوره رعد)

و آن که در آسمان و زمین است و سایه هایشان صبح و شام از روی رغبت و کراهت برای خدا سجده می کند.

منظور از سایه های آسمانیان و زمینیان چیست که برای خداوند سجده می نماید؟ منظور از آنان که در آسمان و زمین می باشند چه کسانی است و آیا شامل انسانها نیز می شود که در این صورت بسیاری از آدمیان نه صبح نه شام و نه وقتی دیگر بر خداوند سجده نمی کنند.

ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْ‌ضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْ‌هًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ * فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَ‌هَا “( آیه ۱۱ و ۱۲ سوره فصّلت)

سپس به آسمان مسلّط شد در حالی که دود بود و به آن و زمین گفت با رغبت و کراهت بیایید گفتند با رغبت آمدیم پس در دو روز آنها را هفت آسمان ساخت و در هر آسمانی امرش را وحی نمود.

دود بودن و یا بخار بودن آسمان یعنی چه؟ خطاب خداوند به آسمان و زمین و جواب آنها چگونه بوده است؟ آن دو روز چه روزی بوده است و وحی در آسمانها یعنی چه و به چه کسی وحی شده است؟

وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُ‌جُومًا لِّلشَّيَاطِينِ ۖ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ‌ “( آیه ۵ سوره ملک)

بی تردید آسمان دنیا را با چراغ هایی(ستارگانی) تزئین نمودیم و آنرا مایه ی راندن شیاطین قرار دادیم.

آیا مصابیح همین ستارگان است؟ و یا راندن شیاطن به وسیله ی ستارگان به چه معناست؟

يُدَبِّرُ‌ الْأَمْرَ‌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْ‌ضِ ثُمَّ يَعْرُ‌جُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُ‌هُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ “( آیه ۵ سوره سجده)

امر را از آسمان به زمین تدبیر می کند سپس به سوی او باز می گردد در روزی که مقدار آن هزار سال از آن چه حساب می کنید می باشد.

تدبیر امر از آسمان به زمین چیست و عروج از زمین به آسمان کدام است؟ فاعل این عروج کیست و مرجع ضمیر در آن کدام است؟

این آیات و موارد بسیار دیگری در آیات وجود دارد که معنای ظاهری آن به تنهایی مشخص کننده ی مراد و مقصود خداوند نمی باشد و چه بسا جهت هدایت کنندگی آن نیز برای ما روشن نشود و بود و نبود آن برای ما فرق نکند. آیا وجود این آیات لغو و گزاف است؟، منزه است خداوند متعال از بیهوده گویی، امّا پس منظور از آن چیست؟ برای ما در اجمال باقی مانده است.

بررسی یک اشکال

گاه گفته می شود که ما از آیات مجمل و متشابه باید همان حدّ قابل فهم را اخذ نماییم و علم بقیه را به خدا واگذار نموده، به همین حدّ ایمان بیاوریم:

“… و هرکس به قدر کافی در زبان عربی وارد باشد، می تواند تمام آیات قرآن را (اعم از محکم و متشابه) ترجمه کند. و منظور از این که “قسمتی از آیات قرآن متشابه است” این است که انسان از توضیح و تجسّم مطالب آیات متشابه، عاجز است. فرضاً وقتی خداوند می فرماید: ” وَيَحْمِلُ عَرْ‌شَ رَ‌بِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ “( آیه ۱۷ سوره الحاقه). معنای آیه روشن است که روز قیامت هشت ملک(یا هشت فوج فرشته) عرش پروردگار را بالای آنها حمل می کنند. ولی توجیه آن ( که ملک چگونه مخلوقی است و همچنین تجسّم عرش خدا و دانستن این که چه حکمتی دارد که ملائکه ی عرش خدا را در روز قیامت حمل کنند و چرا عده ی آنها هشت است) برای ما مقدور نیست و توجیه این گونه مطالب و امثال آن برای ما مبهم است و در این گونه موارد وظیفه مسلمانان فقط ایمان است و بس”

گوینده ی این سخن در واقع می خواهد از کنار پیچیدگی های قرآن عبور کند و نیاز به مبیّن را منکر شود و این گونه سخنان اشاره به این مطلب دارد که هرچه از قرآن فهمیدی همان مقدار فهم، حجّت است و مقصود خداوند از نزول قرآن نیز همین قدر بوده است و بیش از این منظور نیست.

در پاسخ به این اشکال باید گفت: تقسیم آیات به دو جنبه قابل فهم و غیر قابل فهم از اساس با مبنای خودبسندگی قرآن برای همه در تناقض است. گوینده ی چنین سخنی در واقع غیر قابل دسترس بودن برخی از مفاهیم قرآنی را پذیرفته است و این ادّعای هدایت و نور و مبیّن و آسان بودن قرآن و وافی بودن آن در رساندن مقصود و مراد متکلّم، سازگار نیست.

همچنین رها نمودن جنبه های غیر قابل فهم در آیات و موثّر ندانستن آنها در هدایت، خود محتاج دلیل و بیّنه می باشد. چنین نیست که هر کس نادانی و جهل خود را به حساب خداوند بگذارد و غرض و هدف خداوند متعال را از فرستادن کتابی برای هدایت انسانها، متناسب با جهل خود روشن نماید. چه در این صورت می توان ادعا نمود که به طور مثال بسیاری از جزئیّات که در مجملات فقهی روشن نشده است، در هدایت و عمل برای کسب سعادت اخروی تأثیری ندارد. چراکه توجیه هیچ فرضیه ای از فرایض الهی همچون نماز، روزه، حج و… به صورتی که اکنون در بین مسلمانان متداول است، مرسوم نمی شد.

همچنین گوینده ی این سخن فراموش نموده است که بحث بر سر ترجمه قرآن نمی باشد که آیا قرآن قابل ترجمه است یا نه. بلکه صحبت بر سر این است که آیا معانی ظاهر آیات در رساندن مراد و مقصود متکلّم کافی است و یا باید قراینی در کنار قرآن باشد تا هدایت الهی را آن گونه که هست در اختیار ما قرار دهد.

لذا این ادّعا که هر کس به قدر کافی در زبان عربی وارد باشد می تواند آیات قرآن را ترجمه کند، به چیزی جز تجاهل کودکانه نمی ماند!

پس روشن می شود که ساختار قرآن به گونه ای است که، با اتّکای صرف به ظواهر قرآنی قادر به تعیین مراد و مقصود خداوند متعال از آن نمی باشیم و وجود مبیّن و معلّمی الهی که از جانب خداوند عالم به قرآن و دانای به مقاصد الهی از نزول آیات آن باشد، کاملا ضروری است.

پس به طور خلاصه باید گفت:

۱- معنای محکم و متشابه، آیات محکم و متشابه، معنای تأویل آیات، نحوه ی برخورد با آیات متشابه از جمله موارد اجمال در قرآن می باشد.

۲- موارد متعدّد دیگری هم چون توصیفات قرآن در مورد خلقت آسمان و آسمانیان و زمین و زمینیان و امثال آن نیز از موارد دیگر مجملات قرآنی می باشد.

۳- بسنده کردن به معانی عربی و ظاهری این آیات و واگذاری علم آن به خداوند و موثر ندانستن آن در هدایت انسانها با ادّعای خودبسندگی قرآن منافات دارد.

۴- چنین سخنی نه تنها بی دلیل است و لغو و بیهوده را به کتاب خداوند راه می دهد، بلکه با عملکرد مسلمانان در مواجهه با آیات الاحکام نقض می شود.

۵- وجود مجملات قرآنی مبیّن در کنار آیات را ضروری می نماید.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.