درس سوم “
” تفاوتهاي قرآن با کلام بشري “
با دقّت در آيات قرآن کريم و تدبّر در آن مي توان به اين نکته پي برد که کلام خداوند متعال داراي ويژگي هايي است که آن را از ساير سخن ها ممتاز و مشخص ساخته است. اين ويژگي ها را با توجه به نحوه ی معرفي آيات از قرآن کريم مي توان اين گونه نام برد :
قرآن داراي معاني پايان ناپذير است
قرآن کريم خود را حامل حقايق بي انتها و توضيح و تبيين همه چيز معرفي مي کند. روشن است که هيچ کلام بشري نمي تواند چنين خصوصيتي داشته باشد و اگر تمام قواي بشري جمع گردد و نتيجه انديشه هاي آنها در يک جا مکتوب شود، قابل رويارويي با قرآن نيست. چرا که بينش بشر محدود است و علم خداوند متعال حدي ندارد .
” وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تبْيَانا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ ﴿نحل/۸۹﴾ “
و کتاب را بر تو فرو فرستاديم که روشن گر هر چيز و هدايت و رحمت و بشارت براي مسلمين است .
لفظ شيء داراي عام ترين معنايي است که در عالم حقيقت کاربرد داشته، و بيشترين مصاديق را در خود جاي مي دهد. آيه ی مذکور مي فرمايد که قرآن ِتبيان همه چيز است. تبيان به معني واضح و آشکار نمودن است و در آيه ی شريفه به کار بردن مصدر به جاي اسم فاعل، تاکيد بر شدّت و قوّت وصف مي باشد. يعني قرآن به واقع و موکّداً روشن گر و واضح کننده همه چیز است.
به عنوان نمونه، در مورد هدایت و ضلالت و روشن بودن این دو راه از یکدیگر، قرآن کریم می فرماید:
” لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ﴿بقره/٢٥٦﴾ “
هیچ اکراه و اجباری در دین نیست، هر آینه هدایت از گمراهی روشن شده است.
در آیه ی شریفه خداوند علّت این را که در اصل پذیرش دین اکراه و اجبار نیست، آشکار بودن هدایت از گمراهی اعلام می نماید. یعنی راه رشد و هدایت چنان واضح و پیداست که نیاز به اجبار در دعوت به آن نیست و این شدّت وضوح از مصدر تَبیین و تِبیان (که مصدر دوم باب تَفعیل است) روشن می شود.
در قرآن کریم اختلاف و باطل راه ندارد
دیگر از ویژگی هایی که قرآن کریم خود را به آن متصّف می داند، عدم وجود اختلاف و تناقض می باشد.
” أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿نساء/۸۲﴾ “
آیا در قرآن تدبر نمی کنید که اگر از جانب غیر خدا بود به طور قطع در آن اختلاف بسیار می یافتند.
” وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ ﴿فصّلت/۴۱﴾ لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ﴿فصّلت/۴۲﴾ “
به درستی که آن، کتابی شکست ناپذیر است* از هیچ سو باطل در آن راه ندارد (نه در گذشته باطل در آن راه یافته، نه در آینده راه خواهد یافت) فرود آمده ای است از (جانب خدای) حکیم و ستوده.
اگر به این واقعیت تاریخی توجه نماییم که آیات قرآنی در زمانهای مختلف و مکان های متفاوت و به تدریج نازل شده است ویژگی عدمِ اختلاف، بهتر نمایان خواهد شد. به طور معمول کلام بشری در چنین شرایطی مصون از اختلاف و تناقض نیست، به خصوص اگر در مقام تأسیس نظام هدایتی و مطابق با واقع برای انسانها باشد.
همانگونه که در آیه ی شریفه نیز آمده است، خداوند متعال صدور چنین کتابی را از جانب غیر خدا مستلزم وجود اختلافات کثیر برشمرده است. همچنین در آیات قرآنی باطل و خلاف راه ندارد و هیچ کسی نمی تواند آموزه های آن را رد نموده، ابطال کند. این ویژگی نیز از علم مطلق الهی سرچشمه می گیرد که به واسطه احاطه علمی بر همه چیز، هر کلمه ای که از او صادر می شود، حقّ محض است و در حقیقت محض نه اختلاف وجود دارد و نه باطل و گزاف.
تحدّی نشانه تفاوت قرآن و کلام بشری
در چهار مورد از آیات قرآنی خداوند متعال مخالفین خود را به مبارزه طلبیده است که اگر می توانند مثل تمام قرآن یا ده سوره از آن و یا حتی مشابه یک سوره از آن را ارائه دهند. و اگر نتوانستند،بدانند که این کلام، کلامی غیر بشری و الهی است و البته خداوند متعال این اطمینان را داده است که اگر با همه ی پشتیبانان خود جمع شوند، توانایی رویارویی با کلام الهی را نخواهند داشت.
” وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿بقره/٢٣﴾ “
و اگر از آنچه بر بنده ی خود فرو فرستادیم در شک هستید پس سوره ای مانند آن بیاورید و گواهان خود غیر خدا را بخوانید اگر راست می گویید.
این تحدّی، خود نشانه ای از این حقیقت است که قرآن و کلام خداوند متعال از اساس با هر نوع کلام بشری متفاوت است و در هر زمینه آن همچون واجدّیت حقایق و معارف، فصاحت و بلاغت و نظیر آن فراتر از آن است که انسان ها توانایی عرضه کلامی هم سطح با آن را داشته باشند.
تأمّل در تفاوتها
با دقّت در این تفاوت ها یک سؤال به صورت جدّی برای ما مطرح می شود. قرآنی که همه چیز را آشکار می سازد و روشن کننده همه چیز است، قرآنی که بشر قادر نیست مثل آن بیاورد و هیچ اختلاف و باطلی در آن راه ندارد، آیا در مواجهه با این کلام، که نظیری در کلام های بشری برای آن وجود ندارد، می توان به تنهایی و مستقل از معلّم و مبیّنی اقدام به فهم آن نمود و مطمئن بود که به تمام حقایق و معارف آن دست یافته ایم؟ آیا می توانیم به راحتی و سهولت در وادی ای قدم بگذاریم که چنین عجایبی را در ظاهر و باطن خود دارد؟
امتیازات و تفاوتهای قرآن نسبت به سایر کلام ها این نکته را به ما گوشزد می نماید که در مواجهه با این کتاب باید با احتیاط در فضای قرآن وارد شویم و توجه نماییم که بعید نیست وقتی قرآنی با این امتیازات در دست اوست، راه دستیابی به حقایق آن نیز ممتاز و ویژه باشد.
چنانچه ملاحظه می شود پیشرفت در علوم بشری و نوشته شدن کتابهای علمی در رشته ها و شاخه های مختلف علوم سبب شده است تا هر نوشته و تحقیقی در این شاخه ها نیازمند به فرا گرفتن دانش های ویژه آن باشد و به راحتی نتوان با مطالعه کتب علمی مختلف به حقایق علمی موجود در آن و مسائل و قضایای مخصوص آن علم پی برد. به همین منوال در زمینه علوم الهی و معارف مرتبط با هدایت بشر نیز به طریق اولی این نیاز مطرح خواهد بود. بعید می نماید کتابی که مدّعی تَبیینِ هر چیز است به راحتی قابل استفاده برای عموم باشد و به سهولت بتوان هر چیزی را از آن استخراج نمود و به قاطعیت حکم نمود که بدون نیاز به هر نوع تفسیر و تَبیینِ خاصّی به تمام حقایق آن دست یافته ایم و تمام مقاصد خداوند متعال از نزول این کتاب را دریافت نموده ایم. در حالی که هر شاخه از معرفت و علم بشری نیازمند وجود متخصّصان و دانشمندانی مربوط به خود است و قرآن ادعای تَبیین همه ی شاخه های علمی و معرفتی را دارد. نکته دیگری که با توجه به تفاوت قرآن با سایر کلام ها برای ما روشن می شود، این است که شباهت ظاهری این دو نوع کلام نباید موجب اشتباه ما گردد. هر چند که هر دو نوع کلام متشکل از حروف و کلمات می باشند و در کلام بشری کلمات ادا شده توسط متکلّم، معنایی روشن دارد که شنونده را به منظور خود راهنمایی می کند. اما این شباهت نباید موهوم این مطلب باشد که در کلام الهی نیز روالِ پی بردنِ از کلمات به مقصود و مراد گوینده آن همانند کلام انسانها می باشد. بلکه برتری خداوند و عدم سنخیّت او با مخلوقاتش و معانی والا و حقایق برتری که در کلام او وجود دارد، همواره این احتمال را به طور جدّی مطرح می کند که با وجود شباهت هایی ظاهری در کلام خداوند و بشر، راهی ویژه و طریقه ای منحصر به فرد برای پی بردن به مقاصد خداوند در برخورد با کلام او وجود داشته باشد. توجه به این نکته که قرآن مجید بیّنه پیامبر خاتم (ص) می باشد و این کلام در عین شباهت ظاهری با سایر کلام ها، در درجه ای از علو و برتری است که جنبه اعجاز نیز پیدا کرده است، سبب خواهد شد که همچون دیگر کلام ها با آن برخورد ننماییم و همواره رعایت جانب احتیاط را نموده، در پی دستورالعمل استفاده از این اعجاز الهی باشیم.
پس به طور خلاصه باید گفت:
۱- معانی پایان ناپذیر، نبود اختلاف و معجزه بودن قرآن کریم نشانه های روشن تفاوت ماهوی کلام الهی و بشری است.
۲- توجه به این اختلافات اساسی راه مراجعه مستقیم و اکتفای به ظاهر آیات را دشوار نموده، وجود راهی خاص، برای پی بردن به مقاصد آن را بسیار محتمل می سازد.
۳- هرچند کلام الهی و بشری هر دو رسانای معانی هستند، اما این شباهت ظاهری دلیل بر شباهت همه احکام آن دو نمی باشد.
۴- به دلیل وجود تفاوت اساسی میان کلام الهی و سایر کلامها (همچون دیگر افعال الهی) معقول آن است که راه مراجعه و استفاده از آن را از خود خداوند جویا شویم.
ثبت دیدگاه