11 اسفند 1400 - 13:58
بازدید 44
پ
پ

بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج‏75 ؛ ص322

وَ قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ حَجَجْتُ فِي أَيَّامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع فَلَمَّا أَتَيْتُ الْمَدِينَةَ دَخَلْتُ دَارَهُ فَجَلَسْتُ فِي الدِّهْلِيزِ أَنْتَظِرُ إِذْنَهُ إِذْ خَرَجَ صَبِيٌّ يَدْرُجُ‏ فَقُلْتُ يَا غُلَامُ أَيْنَ يَضَعُ الْغَرِيبُ الْغَائِطَ مِنْ بَلَدِكُمْ قَالَ عَلَى رِسْلِكَ‏ ثُمَّ جَلَسَ مُسْتَنِداً إِلَى الْحَائِطِ ثُمَّ قَالَ تَوَقَّ شُطُوطَ الْأَنْهَارِ وَ مَسَاقِطَ الثِّمَارِ وَ أَفْنِيَةَ الْمَسَاجِدِ وَ قَارِعَةَ الطَّرِيقِ‏ وَ تَوَارَ خَلْفَ جِدَارٍ وَ شُلْ ثَوْبَكَ‏ وَ لَا تَسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ لَا تَسْتَدْبِرْهَا وَ ضَعْ حَيْثُ شِئْتَ فَأَعْجَبَنِي مَا سَمِعْتُ مِنَ الصَّبِيِّ فَقُلْتُ لَهُ مَا اسْمُكَ فَقَالَ أَنَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا غُلَامُ مِمَّنِ الْمَعْصِيَةُ فَقَالَ ع إِنَّ السَّيِّئَاتِ لَا تَخْلُو مِنْ إِحْدَى ثَلَاثٍ إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنَ اللَّهِ وَ لَيْسَتْ مِنْهُ فَلَا يَنْبَغِي لِلرَّبِّ أَنْ يُعَذِّبَ الْعَبْدَ عَلَى مَا لَا يَرْتَكِبُ وَ إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنْهُ وَ مِنَ الْعَبْدِ وَ لَيْسَتْ كَذَلِكَ فَلَا يَنْبَغِي لِلشَّرِيكِ الْقَوِيِّ أَنْ يَظْلِمَ الشَّرِيكَ الضَّعِيفَ وَ إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنَ الْعَبْدِ وَ هِيَ مِنْهُ فَإِنْ عَفَا فَبِكَرَمِهِ وَ جُودِهِ وَ إِنْ عَاقَبَ فَبِذَنْبِ الْعَبْدِ وَ جَرِيرَتِهِ قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ فَانْصَرَفْتُ وَ لَمْ أَلْقَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ اسْتَغْنَيْتُ بِمَا سَمِعْتُ.           ابو حنيفه گفت به حج رفتم در زمان حضرت صادق (ع) وارد مدينه كه شدم خدمت آن جناب به منزلش رفتم. در راهرو خانه نشستم به انتظار اجازه در اين موقع كودكى كه تازه به راه افتاده بود آمد. گفتم: پسر جان غريب در شهر شما كجا بايد قضاى حاجت كند؟ گفت اجازه بده. بعد نشست و تكيه به ديوار داد سپس گفت: از داخل جوي ها و زير درخت هاى ميوه‏ دار و اطراف مسجد و سر راه مردم بپرهيز جاى خلوتى پشت ديوار پيدا كن و دامن بالا بزن. نه رو به قبله و نه پشت به قبله، هر جا كه خواستى قضاى حاجت كن، از بيان كودك خيلى خوشم آمد گفتم اسمت چيست؟ گفت موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب. گفتم پسر جان معصيت از چه كسى سر مي زند؟ در پاسخ گفت از سه حال خارج نيست، يا از خدا سر مي زند و از بنده نيست در این صورت شايسته نیست پروردگار جهان بنده را عذاب كند به كارى كه از او سر نزده و يا از خدا و بنده هر دو سر مي زند باز شايسته نيست شريك قوى شريك ضعيف خود را عذاب نمايد، يا از بنده تنها سر مي زند و همين طور هم هست اگر او را ببخشد لطف و كرم نموده و اگر كيفر كند به واسطه ی گناه و معصيت اوست. ابو حنيفه گفت: برگشتم و خدمت امام صادق عليه السّلام نرسيدم. همين سخنان را كه از آن كودك شنيدم مرا كفايت نمود.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.